-
مگه دل هم میشکنه؟
دوشنبه 22 مردادماه سال 1397 11:32
دلی که شکست دیگه شکسته اشکی که چکید دیگه چکیده من میگم خدا بماند
-
یاد سال های کودکی و نوجوانی
شنبه 20 مردادماه سال 1397 12:23
خیلی جالب بود سر زده رفتیم خونه دایی و بیست نفر کوچیک و بزرگ فرزندان و نوه هاش اونجا بودند و ما هم بین اونا تا عصر موندیم من و مامان و خاله و دونفر دیگه که شد یه مهمانی سرزده یهویی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 مردادماه سال 1397 11:13
سفر کردم که از یادم بری دیدم نمیشه اخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه غم دور از تو بودن یه بی بال و پرم کرد نرفت از یاد من عشق سفر عاشق ترم کرد هنوز پیش مرگتم من بمیرم تا نمیری خوشم با خاطراتم اینو از من نگیری
-
دنیا آمدنم
یکشنبه 31 تیرماه سال 1397 09:18
بیست و نهم بهمن ماه سی و هفت دنیا اومدم بیست و نهم بهمن ماه سی و هشت یکساله ام و با خواهر سه ساله و داداشای نه ساله و شش ساله ام زیر یک سقف با مادر و پدر زندگی میکنیم جشن تولد یک سالگی ام است کادو چی دریافت می کنم؟ هیچ یادم نیست بامامان و بابا و داداشا و خواهری ما یه خانواده خوشبختیم
-
نوشتن روز مرگی ها
سهشنبه 26 تیرماه سال 1397 07:56
نوشتن هام متوقف نشده جاش عوض شده
-
جلسه مشاوره
شنبه 23 تیرماه سال 1397 10:49
آیا این مهمه که...؟ البته که مهمه. بیمار زنی است مضطرب و افسرده که زیبا ، پاکیزه و میانسال است/ روان شناس: سلام خانم....من دکتر ولبرگ هستم . بیمار: سلام دکتر(ممکنه بیمار مضطرب و افسرده باشد.) روان شناس : اینجا روی این صندلی، روبروی من بنشینید تا بهتر بتوانیم صحبت کنیم. بیمار: متشکرم، دکتر روان شناس : مایلید کمی راجع...
-
آیینه دق
دوشنبه 11 تیرماه سال 1397 08:36
زیبا خانوم فامیل ما ، که به حق زیبا هم بود؛هر روز صبح که چشم از خواب ناز باز میکرد شال و کلاه میکرد از خونه بیرون می زد؛ یه روز بازار، یه روز درمانگاه، یه روز شهرداری، یه روز کلانتری. خلاصه شعارش این بود "بیکار نمی توان نشست"و خب همین تو اجتماع گشتن هاش؛اونو در همه امور آگاه کرده بود. شاید کاری هم نداشت ؛ولی...
-
انشایت را بخوان
یکشنبه 10 تیرماه سال 1397 11:07
کلاس نهم بودم سال پنجاه و دو بود معلم انشا خانم اخوان حریری به من گفت انشایت را بخوان کوتاه نوشته بودم. ولی موجز بود هفته بعد خیالم راحت بود که نوبت من نخواهد رسید.چون بقیه بچه های کلاس انشای هاشان را نخوانده بوند پس انشا موضوع جدید را ننوشتم و با خودم گفتم این هفته منو صدا نمی زنه قصور ورزیده بودم خانم اخوان حریری...
-
به پایان آمد این دفتر حکایت همچنان باقیست
چهارشنبه 23 خردادماه سال 1397 12:40
امروز آخرین چهارشنبه ماه رمضان است و... روزه دار ها عبادتت قبول درگاه حق همواره موفق باشید و شاد. چشم تان روشن ماه صیام سخت بود ولی شما با رو سفیدی گذراندید تبریک
-
ماه رمضان و مهمانی ها افطار
چهارشنبه 2 خردادماه سال 1397 13:00
هر سال ماه رمضان چهارتا شب چهارشنبه مهمون یه دوست نازنین میشیم به صرف افطار حتی اگر روزه نباشیم.جای شما خالی به تحویل گرفته شدن.دستش درد نکنه.
-
اندر احوالات عمه های فلک زده
یکشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1397 09:40
دخترک زیبا روی زیبا موی فامیل دماغ اش را برای دوم بار عمل کرد تا مامانش تایید کنه دیگه شکل عمه...اش نیست.بابا به چه قیمت؟
-
سیزده به در
دوشنبه 13 فروردینماه سال 1397 10:29
هنوز کسی از ما دعوت نکرده بریم سیزده به در به همراهش.اما خانواده بزرگ عمه رفته اند کوه وسط ده باغ ابریشم.وخانواده خاله رفته اند باغ شان.و خانواده بزرگ دایی رفته اند آغچه.
-
سفرزیارتی
یکشنبه 8 بهمنماه سال 1396 08:53
از سفر زیارتی کوتاه مدت بازگشتیم.تجربه جالبی بود سفر با علی کوچولو نوه گل و شیرینم در مسیر .نصیب تان شود با عزیزان سفر کنید.
-
دیگه کمتر مینویسم
پنجشنبه 14 دیماه سال 1396 06:48
این دیوارا موش داره این موشا گوش داره.یه جای امن نیست آدم فریاداش را در قالب حرفاش بنویسه.
-
اول آشنایی مون
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1396 11:21
از اولین روز آشنایی مون بگو چگونه تلقی ایی از من داشتی؟ جالبه که به سویی کشیده میشیم.جذب کسی میشیم.بیشتر و بیشتر توجه اش میکنیم بهش علاقه مند میشیم و بعد به خودمون لعنت میفرستیم که چی شد؟چگونه متوجه نشدم؟و... آیا داشتن اعتماد به نفس این میانه نقشی داره؟ خانوم همسایه مون(مهشید) که مشتاق ازدواج با برادر زاده زن عموم...
-
هوا بس ناجوانمردانه سرد است
دوشنبه 20 آذرماه سال 1396 08:53
امروز با پالتو اومدم بیرون از خونه؛ در حالی که شال گردن و کلاه و دستکش و چکمه پوشیده بودم. جناب همسر میگن:" تشریف میبرید قطب" ؟ گفتم : نه ؛ ولی اصلا سرما را دوست ندارم. فرمودند :" کی سرما را دوست دارد؟ گفتم" خب بعضی ها تو سرما احساس تازگی و طراوت میکنند؛ ولی من از سرما فراری ام. گفتند: نظر تون چیه...
-
عمه دیگرم در حالت نیمه هشیار نیمه اغما بهوش میان و از هوش میرن
شنبه 18 آذرماه سال 1396 11:43
عمه خانوم هشتاد و چارساله هستند که هی میگن الهی رضایم به رضایتت .ایشان آخرین بازمانده اندسه برادر و یک خواهرشان و پدر ومادرشان را از دست داده اند.خیلی دلم میخواد عمر شان به صد و بیست برسه برای زنده ماندنش و رهایی از اغما دعا کنید.یه ریز قزبان صدقه میروند .به خدا حیف اند بمیرند.از شما که دل پاک تان بارها به کمکم آمده...
-
زدن همسر (زن)در دوران عقد
دوشنبه 13 آذرماه سال 1396 08:22
آقایی مراجعه فرمودند به بنده راهنمایی شده اند توسط همکارم.میفرمایند بنده به دلیل ایراداتی که بر برادر همسرم وارد میدانم همسرم را که به دفاع از برادرش پرداخته کتک زده ام ایشان هم سه ماه است مرا ترک کرده باز نمی گردد برویم زیر سقف مشترک .گفتم بهتره بر گرده ؟ممکنه ضرر کنه؟میگه بعله خانوم شوهری چنین واله و شیدا کجا دیگه...
-
ریز علی ،فداکار،زندگی و مرگ
یکشنبه 12 آذرماه سال 1396 08:22
اونی که برای ما زندگی بود ؛ دیدی از دست مان رفت؟
-
زلزله در ثلاث بابا جانی و روایت زیبای احسان آریا
یکشنبه 12 آذرماه سال 1396 06:13
۲۰ روز از زلزله ازگله میگذرد ؛ سرپلذهاب و ثلاث باباجانی لرزید؛ اما دل مردم این مناطق قرص و محکم مانده؛ دلهای شکستهای که حالا چشمشان به کمکهای نه مردم ، بلکه مسئولان است. گروه سیاسی خبرگزای تسنیم ــ احسان آریا : ثلاث باباجانی یا بهزبان کردی همان سهلاسی باوهجانی، شهری که بهسبب سکونت سه طایفه مهم باباجانی...
-
از زلزله بم تا زلزله کرمانشاه
دوشنبه 6 آذرماه سال 1396 05:50
تو زلزله بم تقاضا میکردم بفرستند ام تا کمک باشم.حالا اما تو بخش روان با دانشجو ها صحبت کردم برای پاس کار آموزی بریم کرمانشاه تا جمعه هم بمونیم ولی انگار دیگه ستاد مشترک امداد و درمان برنامه ای برای داوطلبین نداره.
-
یه روز خوب
یکشنبه 5 آذرماه سال 1396 10:10
دیروز صبح بدون خوردن صبحانه رفتم سر کارم دانشگاه .تا ظهر هیچ موضوعی نبود که جای نگرانی باشد ساعت دوازده و نیم حال دگرگون من باعث شد بعضی فکر کنند فشارخونم بالا رفته هرکدام از همکاران با نسخه ای وارد اتاق شدند و اجرایی داشتند که زنگ زدم جناب همسر بیاید مرا به خانه ببرد ببینم باید چه کرد.به لطف و کرم خدا فشارخون دوازده...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 آذرماه سال 1396 06:11
ساعت نیم از خواب بیدار شدم.دیدم تنفس برام مشکله رفتم دهانشویه کردم اب نوشیدم و دوباره به رختخواب بازگشتم.دوباره ساعت دو و پنجاه دقیقه بیدار شدم .تلگرامم را چک کردم کلی پیام جالب اومده بود خوندم.دیگه نخوابیدم.رفتم جلو اینه به موهای سفید سرم نگاهی انداختم گفتم خوبه رنگ شون کنم منصرف شدم.کمی موهامو بافتم و نگاشون...
-
آیین نکوداشت پنجاهمین سال تاسیس دانشکده پرستاری و مامایی اصفهان
پنجشنبه 23 شهریورماه سال 1396 10:42
امروز از صبح تا فردا تا ساعت دوازده ظهر مراسم نکو داشت در دانشکده پرستاری و مامایی برگذار میشود
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 شهریورماه سال 1396 05:58
تی از مصطفی فراغت، آقازاده تویی حسین آقا! در آشفته بازاری که با آن دست و پنجه نرم می کنیم، دیدنِ آقازاده ی شما دلمان را گرم تر می کند. حسین آقا، شادی امشب نوشِ جانتان، ایران هم از دیدن دلاوری های فرزندتان شادمان شد. پا به پای شما، یک ملت کیف کرد. پدر نازنین پهلوان، سلام. می خواستم بگویم خدا قوت، شیرِ مادرتان حٙلال....
-
داشتن خانه شرط وقوع ازدواج
شنبه 7 مردادماه سال 1396 10:27
بیست و چار ساله بودم که حرف خواستگار تو خونه شد.مادرم قبل از دیدن داماد یا شنیدن هر گونه خصوصیات ایشان، فرمودند خانه دارند یا نه؟دخترم باید خانه مستقل داشته باشد.خب داماد هم که متکی به والدین بود منصرف شد از آمدن.دیگران هم ماست ها را کیسه کردند چون خانه نداشتند.گویی مامان خبر داشت که همسایه بغلی تو آستینش یه داماد...
-
اولین تجربه نوشتن تو وب
چهارشنبه 4 مردادماه سال 1396 08:26
اولین روز که تو اینترنت نوشتم از سرنوشت یه خانم عروس جوان نوشتم که بعد از بیست و چند سال مدارا با خانواده همسر و داشتن چند فرزند ناکام از این دنیا رفته بود.
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1396 17:51
نیوز : ایران هنوز در حیرت ماجرای تلخ آتناست. هنوز نه ابعاد خبری ماجرا کمتر شده و نه حساسیت افکار عمومی به آن. البته این اتفاق بهزودی خواهد افتاد.پیش از آنکه چنین اتفاقی بیفتد خوب است زوایای مختلف این موضوع را بیشتر بررسی کرد. به گزارش سلامت نیوز همشهری، شنبه میزبان برگزاری میزگردی کوچک بود تا تلاشی باشد برای بررسی...
-
مادر و خواهر همسر!
چهارشنبه 28 تیرماه سال 1396 12:21
یکی از دوستامون میگفت تا من مشغول مراقبت از مادر شوهر پیرم بودم دخترش مشغول عمل های جراحی زیبایی بود حالا با جسارت تمام اومده میگه مادر پیر هشتاد و چند ساله ام واسه این مرد که شما عروس ها کم مراقبتش کردید شما اسم این رفتار خواهر همسرم را چی میگذارید؟می پرسم واسه شادی این خواهر شوهر مادرش را مراقبت میکردی؟میگه نه اصلا...
-
مصطفی امانی همدانی
یکشنبه 25 تیرماه سال 1396 14:22
سلام بر دوستانی که بر مزار شهدای تهران در بهشت زهرا حضور می یابند .اگر بر مزار این شهید گذرتان افتاد سوآل کنید به کدامین گناه کشته شدی؟