از روزی که دیگه مادر همسر حضور ندارد وجودش ازین دنیای خاکی رحل اقامت به آن دنیا افکنده باورم نمیشه نبودش را.
شب سمور گذشت و لب تنور هم گذشت .
زمستون گذشت و روسیاهی ها به زغال موند .
ای کاش بعد از مدتی گذر ایام سختی ها به پایان برسد.
ولی آیا میشه دل خوش بود به همین گذشت هایی که بر ما می رود؟آیا کافی است؟