-
مثبت زندگی (بهزیستی)
شنبه 29 مردادماه سال 1401 03:38
محمد عباسی معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان بهزیستی کشور، طی بخشنامه ای سرانه کمک هزینه خدمات مثبت زندگی را به مدیران کل بهزیستی استان ها ابلاغ کرد. به گزارش روابط عمومی و امور بین الملل، بر اساس این بخشنامه هدف کمی در هر مرکز ۴۵۰ پرونده تعریف شده است که مبلغ ۴۰۰ هزار ریال برای انجام مصاحبه و تشکیل هر پرونده در...
-
ازدواج خواهر
دوشنبه 10 مردادماه سال 1401 09:15
با رفتن خواهرم به خانه بخت حسابی تنها شدم در خانه. همزمان برادر بزرگ هم رفت سربازی. مامان تنها 36سال داشت.همون سال آخرین فرزندش داداش آخری را هم دنیا آورده بود
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 5 تیرماه سال 1401 10:30
افرادی که کنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است، نیاز به برنامهای برای کنترل عصبانیت دارند. اینم برنامه: عصبانی نشو.(نصیحت باشد غلط است اما اگر مقدمه راهنمایی باشد ،درست است) میدونی؟عصبانیت واسه ات سمه. میدونم که نمیتونی. میدونم که نمیشه. میدونم که سخته ولی یه (تلاش) ،سعی کن راه هایی که بهت پیشنهاد میکنم بکار گیر....
-
بنویسید شاید گشایشی رخ دهد
پنجشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1401 05:29
خوشحالم که دغدغه داشتم کسانی را که دوست داشته ام پیدا کنم و از طریق اینجا پیدا کرده ام. خانم عصمت ایمانی همسر آقای شمس دارای دو دختر و دانشجوی رشته زبان انگلیسی را که از دوستان دوران دبیرستانم است جستجو می کنم.خدا کند کسی بیاید از او خبری به من برساند.
-
سه تا نصیحت
دوشنبه 5 اردیبهشتماه سال 1401 13:55
آیت الله ناصری نا و نفس ندارند که صحبت کنند ،ولی با وجود این نصیحت می کنند. ایشان در امامزاده نرمی که ابراهیم ابن موسی ابن جعفر است . نماز جماعت را برپا می دارند. ود ر مسجد زرین کمر هم می شود ملاقات شان کرد. فرمودند به یکی از پیامبران در خواب الهام می شد پیام به ایشان رسید که بعد از بیدار شدن اول چیز را که دیدی بخور....
-
علم بهتر است یا ثروت؟
شنبه 27 فروردینماه سال 1401 06:39
هم اکنون 2668 فرد در جهان، بیش از یک میلیارد دلار ثروت دارند ، که 735 نفر از آنها آمریکایی و 697 نفر هم چینی هستند، 83 نفر از این افراد هم اهل روسیه هستند و ما به گرد پای آنان هم نمی رسیم ولی جالبه که با خود زمزمه می کنیم قناعت توانگر کند مرد را. موضوع علم بهتر است یا ثروت را بارها انشا نوشته ایم ولی هنوز وقتی پای کسب...
-
فروردین سال 62
پنجشنبه 4 فروردینماه سال 1401 08:50
اولین ماه سال62بود. ماه جمادی الثانی هم بود و ما منتظر روز زن بودیم. خرید های عروس خانم با سادگی به خانه مان آورده شد. شوری به پا بود. دختر دایی از تهران پیام داد امسال دیرتر و روز جشن عقد برای مسافرت به اصفهان می آید .دانشجو بودم. داماد از جبهه بر گشته بود. انگار نه انگار بعد از عید امتحان میان ترم داروشناسی هم دارم....
-
سالی که گذشت
شنبه 28 اسفندماه سال 1400 09:44
سال 1400را در حالی شروع کردیم که مادرم داغ دار پسر آخر خود بود و من نگران سلامت مادر. متاسفانه برادر نازنینم امیر حسین، متولد سال 1350 نتوانسته بود فروردین 99را به پایان ببرد و در سن چهل و نه سالگی .ـبه عبارت دیگر چهل و هشت سال و هفت ماهگی زندگی خود ، به پیشگاه خدای خود شتافته بود. مادرم می گفتند گل بود و به سبزه نیز...
-
هر فروردین
جمعه 27 اسفندماه سال 1400 07:06
سال هفتاد و دو اسفند ماه مامان رفته بود آمریکا داداش را ببینه و او را راهی کرده بود بیاد ایران ما را ببیند. آن آسفند آخرین اسفند ماه بود که من خواهر وسطی خانواده بودم . من با دو بچه دو ساله و نه ساله با دو خواهر بزرگتر و کوچکترم روز های خوبی داشتیم. هر روز مهمان می شدیم. اما از سال بعد اسفند ماه من دیگه خواهر ها را...
-
اعتماد
یکشنبه 15 اسفندماه سال 1400 11:34
خانم اخوان حریری دبیر انشای دبیرستان مون بود هر هفته می امد تو کلاس و رو تخته یه واژه می نوشت و می گفت انشا راجع به این واژه بنویسید و من نمی دونستم چگونه می شود نوشت . رفته بودم مطب دکتر دندان پزشک دود از سرم بلند شد از تعرفه های دندان پزشکی. داشتم از منشی سوآل می کردم که اون پول را که هفته پیش دادم کفایت نمی کند...
-
یه روز استثنایی
چهارشنبه 11 اسفندماه سال 1400 12:27
امروز بعد از مدت ها پیاده رفتم پارک؟ ببخشید باید می گفتم رفتم پارک برای پیاده روی .ولی دیدم دو نفر اقای هفتاد هشتاد ساله دارند باهم گفتگو می کنند و میگن عجب مملکت گل و بلبلی داریم. دیدم یه گربه حنایی رنگ رو چمن ها سلانه سلانه با تکبر مثال زدنی گام های نرم بر می داره و دخترک زیبایی با لباس های ورزشی چسبون داره دوچرخه...
-
گذشت آن زمانی که آنسان گذشت
شنبه 7 اسفندماه سال 1400 17:05
کوچولو بودم رنگ سرخ لباسم را دوست داشتم.حالا که یادم میاد؛خنده ام میگیره
-
شوهر عمه جان
پنجشنبه 5 اسفندماه سال 1400 10:05
ذبیح الله قدیمی شوهر عمه جان متولد گیلان بودند ولی در زمستان سال ۷۹در لس آنجلس به رحمت ایزدی پیوستند. مادرم و خاله ام از ایشان خاطراتی نقل می کنند وقتی از تهران به اصفهان آمده بودند. حیف. شد که عمه جان از ایشان جدا
-
روز تولد پسرم
چهارشنبه 4 اسفندماه سال 1400 12:11
سال شصت و سه اسفندماه روز پنج شنبه بود که دنیا آمد.ممکن بود جان به جان آفرین تقدیم کنم.بیست و شش ساله بودم.خدا رحم کرد.خوشبختانه خانم امین صدری و خانم فتحی و خانم امیر نیرومند دعا می کردند و تشویق می کردند که توان خود را بالا ببرم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 بهمنماه سال 1400 17:09
. چند جمله از اسکاول شین هر آنچه آدمی احساس یا به روشنی مجسم کند بر ذهن نیمه هشیار اثر میگذارد و مو به مو در صحنه زندگی ظاهر میشود. جز تردید و هراس، هیچ چیز نمیتواند میان انسان و بزرگترین آرمانها یا مرادهای دلش فاصله ایجاد کند. اصولاً هر مرضی حاصل ذهنی ناآرام است. شر زاییده خیالات نادرست آدمی است و حاصل اعتقاد به...
-
روز پیروزی
جمعه 22 بهمنماه سال 1400 16:43
بیست و دوم بهمن ماه سال ۱۳۱۴ شمسی خدا مامانم را هشدار داد دوران جنینی در شکم مادرش را ترک گوید
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 17 بهمنماه سال 1400 12:56
امروز هفدمین روز از بهمن است.ماه تولد من.مادر مرحومه ام هم متولد همین ماه بودند.خدا روح شأن را شاد کند.اگر زنده می ماندند جشن تولد ۸۶سالگی برایشان برگزار می کردیم.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 بهمنماه سال 1400 15:15
نوشتن با گذاشتن نوک قلم بر کاغذ شروع می شود.هر آنچه به ذهنت می رسد را بدون هیچ نگرانی بنگار(نگارش)
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 دیماه سال 1400 09:42
بسیار زیبا سلام دوست عزیز خوش آمدید حکایت به مکه رفتن روباه بالهجه ی فارسی آنچه بیش از هر چیز دیگر انسان را رنج میدهد، دروغ و فریب کاری است در افسانه های مربوط به حیوانات، روباه نقش عمده ای دارد. این موجود، نماد حیله گری، فریب کاری، دورویی و خیانت است. برای رسیدن به مقصود خود، به هر وسیله ای دست میزند. در طول تاریخ...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 16 آذرماه سال 1399 19:53
نوشتن نوشتن حقی است که استفاده نمی کنم
-
گذر پوست به دباغ خونه می افتد
جمعه 7 آذرماه سال 1399 05:54
در سن 61سال و نیم اولین انژین صدری به سراغم آمد و مجبور شدم به آنژیو پلاستی رضایت بدم.حالا شما با خانمی طرف هستید که یه فنر تو قلبش داره و مجبوره روزانه نیم ساعت پیاده روی کنه.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1399 09:31
روایت یک شفایافته کرونا از لحظات درد و هراس قم- ایرنا- شرایط بحرانی و دشوار ، که کثرت بیماران یا افراد مبتلا به ویروس کرونا به یکباره، در نقاط مختلف کشور ایجاد کرد، باعث شد هر بیمار کرونایی تجربهای بعضا متفاوت از دیگران داشته باشد، تجربیاتی که گاه هم شنیدنی است و هم میتواند برای دیگران مفید و آگاهیبخش باشد . "...
-
چرا به روانشناس مان دروغ میگوییم؟
یکشنبه 19 مردادماه سال 1399 12:01
برای همه ما پیش آمده است که دروغ گفته باشیم! این چیز عجیبی نیست اما گاهیاوقات دروغگفتن مایه شگفتی است. یکی از این موقعیتها جلسه مشاوره روانشناسی با رواندرمانگر است . چرا به روانشناس مان دروغ میگوییم؟ چرا زمانی که قرار است از زوایای پنهان خودمان صحبت کنیم تا به نتیجهای مثبت برسیم، دروغ میگوییم؟ با ما همراه باشید...
-
صد روز
شنبه 28 تیرماه سال 1399 09:10
مادرم صد روز است چشمش به در مانده ؛شاید اخرین فرزندش کوبه را به صدا در اورد. رفته بود سربازی ؛از دوری مامان گریه کرده بود.اون روزا اهنگ معین (ننه)تازه در اومده بود.هی گوش داده بود و هی گریه کرده بود. پسر عاطفی مامان صد روز است درب خونه مامان را به صدا در نیاورده.
-
نقش تجربه در داشتن آرامش
یکشنبه 22 تیرماه سال 1399 07:58
در گردهمایی پزشکان با سابقه شرکت داشتم فرمود یکی از اونا که کرونا اینقدر وحشتناک نیست که ... گفت طی سی سال معالجه بیماران متوجه شده ام این نیز بگذرد
-
هاتلاین و آب گل و ماهگیری بعضی ها
شنبه 21 تیرماه سال 1399 08:02
در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اتاقی به نام کال سنتر (مرکز پاسخگوی تلفنی)، برای کمک به مردم نگران ، شروع به کار کرده ؛ که روزانه، هر نفر، پاسخگوی هفتاد نفر ،در مدت چهار ساعت ، است؛ تا مردم وحشت زده از کرونا را ، پشتیبانی کنند . خواستم بگم؛ برای آنکه شریک تیم درمان باشم (حالا که باز نشسته هستم) ؛ آنجا پاسخگویی به تلفن...
-
چگونه می شود دیگران را ترغیب نمد رعایت فاصله کنند؟
چهارشنبه 18 تیرماه سال 1399 09:11
روز به روز آمار مبتلایان به کرونا افزایش می یابد و هیچکس هنوز متوجه نشده هگر چکار کند میتواند مصون باشد بعضی می گویند زدن ماسک بعضی می گویند ماسک و شیلد و بعضی می گویند قطع ارتباطی با مکان ها و اشخاص مشکوک.انگار تا به حال همه چیز اتفاقی خوب بوده یا بد بوده همه گیری این بیماری سریع رخ می دهد به مامان گفتم شما از خاطرات...
-
بازنشستگی برام یه آرزو شده
دوشنبه 16 تیرماه سال 1399 13:56
داشتم آماده می شدم اتاق کارم را تخلیه کنم که خبر دادند تا نیمه مهر ماه هم میتوانم به کارم ادامه دهم
-
یک سال گذشت از ...
یکشنبه 15 تیرماه سال 1399 09:21
درست یک سال پیش پانزدهم تیر ماه بود که برادر جوان ترم امیر، تصمیم گرفت ... گذشته ها گذشته.بگذریم
-
سکته قلبی یا هجوم ویروس کرونا به سیستم گردش خون؟!
سهشنبه 13 خردادماه سال 1399 14:11
چهل روز از رفتن برادر کوچکم به جهان باقی گذشت.و درین چهل روز مادرم هر روز ، پژمرده تر شد. چه روزهای سختی بر کسانی می گذرد که باید تنهایی بگذرانند. این چه ویروسی بود که ایرانیانی را به دردسر گرفتار کرد؟ گرچه هر کسی برادر یا خواهر خود را دوست دارد ولی زیبایی و رشادت قد او باعث میشود بیشتر احساس سوزش در قلبم کنم. آخرین...