نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

گپ غیر رسمی با دانشجوی در کار آموزی بخش بیماری روان

خوب می دانم چرا داروی بی پریدین به بیمار روانی میدهند

به راستی؟

آری

خب چرا ؟

چون داروی ضد جنون می خورد و این دارو عوارض ÷ارکینسونیسم (شبه ÷ارکینسون) می دهد

خب این عوارض چی هست؟

سفتی عضلات آبریزش از دهان

تو میدونی خواب یمار روانی در بخش دچار چه اختلالی میشه؟

معلومه که میدونم خودتون گفتین

بیمار یا اول شب خوابش نمی بره که علاممت اضطراب در اوست یا خواب آلودگی دایمی داره یا شب تا صبح خوابش نمی بره که مانیک است یا خوابش می بره سحر گاهان دو نیمه شب به بعد بیدار میشه و دیگه خوابش نمی بره که هر دوی اینا علامت افسردگی است یا میخوابه و با کابوس از خواب می ÷ره یاخیس عرق میشه که سیستم سمپاتیک فعال داره (تحریک ÷ذیری اش ).

تو می دونی چرا به بیمار روانی کلو زاپین میدن؟

چون بیمار مبتلا به جنون مزمن است و علایمش با فنوتیازین ها کنترل نشده

گفتی بخش روان را گذرانده ای خیلی زشته ندونی چرا بیمار فلوکسی تین میخوره

خب میدونم فلوکسی تین یه داروی ضد جنون از دسته اس اس آر ای ها هست که برای درمان افسردگی و وسواس کار برد داره

خب تو مشاهده کرده ای که در بخش بیماران داروی هالوپریدول را به شکل تزریقی دریافت می کنند خیلی مایلم بدونم تو درین باره چه حرفی داری بزنی

خب بعضی بیماران دچار پرخاشگری میشن باید مهار شوند تسکین یابند این دارو سداتیو است و او را  مهار می کند به خواب می برد و دکتر به شکل پی آر د یعنی هرگاه بیمار پرخاشگر شد دریافت کند تجویز کرده است

تو بخش روان پزشکی هیچگاه با بیماری مواجه شدی که پر حرفی داشته باشد؟

بعله بیماران مانیک پر حرفند یه چیزی میگم یه چیزی می شنوی

هیچگاه شد بیماری ببینی که کبکش خروس بخونه؟رو سر انگشت پاش بند نباشد با دمش گردو بشکنه؟

البته این ضرب المثل ها که فرمودید مصداق یه بیمار مانیک است که با داروی لیتیوم این حالاتش کنترل می شود

خب یه بیمار مانیک را چگونه مراقبت پرستاری می کنی؟

تاثیر لطف و محبت ها

امروز         حالم خوب خوب خوبه     .اوضاع دور و بر من تا حدودی رنگ آرامش به خود گرفته همسر خوب و آرام دورا دور تحت نظر داشت مرا خیلی محتاطانه میگفت مواظب خودت هم باش درگیر شدن در مشکلات برای سلامت لرزان تو کمی تا قسمتی خطرناکه حواست باشه مدت سه هفته است حتی یک آهنگ هم گوش نداده ام فقط میگم خدا اگر منو به این وضع رها کنی خواهم مرد خدا خدا گفتن ها برام فرصت فکر کردن نذاشته هی میگم ای وای برمن اگر یه مو فقط یه مو ازسر دادش کوچولوم کم بشه مادرم را در بیخبری گذاشته ام همسر برادر از من انتظار داره تنهاش نذارم با احتیایط به دیگر برادرانم میگم به سراغش بروند به نظرم در سن سی و نه سالگی هنوز هم کم تجربگی کرده اوضاع کاسب های جامعه هم بهتر ایشون نیست کنسرت محمد اصفهانی را برای تغییر روحیه به    من پیشنهاد داده اند امروز در باشگاه کارگران جشنواره غذاهای دریایی بود دو قدمی                  خونه مون است ولی دست و دلم به کار نمی ره .موهای سفید شده ام را با رنگ پنهان کردم و این حرکت کوچکی بود برای اولین بار بعد از سه هفته خداوند باز هم یار این آخرین فرزند مامانم باشه شاید بتوانم از شادی اش شاد و آرام شوم.