زنگ زده به من میگه برای دخترم که تحت درمان روان پزشکی است شوهر سراغ نداری که اسمش قشنگ تحصیلاتش لیسانس و شغلش آبرومند باشه؟میگم دکترش اجازه ازدواج بهش میده؟
میگه دکترش گفته بده شوهر ببردش.نگران هم نباش .گفتم جالبه دکترش میگه؟
اما به نظر من ازدواج کردن ایشان کمی سخته.
چقدر دلم میخواست بلد بودم خبرنگاری کنم.یعنی خبرنگار باشم.آخی چه آرزوهایی!
اصولا قادر به گفتن یه خبر بدون اظهار نظر شخصی نیستم.
حتما باید نظر خودم را هم بگم و حتما تو کلاس خبرنگارا یادشون میدن بی نظر باشن و فقط خبر را برسانند.
بارها صحنه هایی از بحث و کلنجار در اطرافیانم دیده ام که میشد کرد یه خبر با هیجان.
ولی چون دقیقا نمیتونستم گزارش کنم ؛ سکوت کردم.اصولا وقتی همه در جریان باشند برام جالبه.