مادرم صد روز است چشمش به در مانده ؛شاید اخرین فرزندش کوبه را به صدا در اورد.
رفته بود سربازی ؛از دوری مامان گریه کرده بود.اون روزا اهنگ معین (ننه)تازه در اومده بود.هی گوش داده بود و هی گریه کرده بود.
پسر عاطفی مامان صد روز است درب خونه مامان را به صدا در نیاورده.
در گردهمایی پزشکان با سابقه شرکت داشتم فرمود یکی از اونا که کرونا اینقدر وحشتناک نیست که ...
گفت طی سی سال معالجه بیماران متوجه شده ام این نیز بگذرد