نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

قصه مجنون در فراق لیلی

دید مجنون را ،یکی صحرا نورد

در میانِ بادیه ، بنشسته فرد(به تنهایی نشسته بود)

ساخته بر ریگ ، زانگشتان قلم

می زند حرفی ، به دست خود ، رقم

گفت : " ای مفتونِ شیدا !،چیست این؟

می نویسی نامه ؟ سویِ کیست این ؟"

گفت : شرحِ حُسنِ لیلی می دهم

خاطرِ خود را ،تسلی می دهم

می نویسم نامش اول، وزقفا

می نگارم نامه عشق و وفا

ساده دل بودم

فکر میکردم آدم ازدواج میکنه زندگیش یه پارچه قصه عشق و وفاست.

تو زندگی سراسر سختی و فشار،  آنچه البته ندیدیم، سخن عشق و وفا بود.

یه زندگی که تکالیف تو اینهاست؛  به درستی انجام شون بده ؛ وگرنه هر چه دیدی؛  ما را سرزنش نکن.

گذشت آنهمه نا ملایمات ؛ و گفتم با خودم،  نوبت ظفر رسیده است؛ که خبر دادند" ای دل غافل !چه نشسته ای که تو را یک بیماری در محاصره دارد ؛ حالا شال و کلاه کن و برو تا آخر عمر ؛ مطب این دکتر اون دکتر.

و خدا را شکر کن که ، ناگهان از صفحه روزگار محو نشده ای.

این نیز بگذرد

راضی ام به رضای خدا

چه میشه کرد؟

در همه دنیا،ندارم من کسی.ای خدا! مگر تو به فریادم رسی

وقتی بچه بودم بابام و مامانم تو خونه خوانندگی میکردند.و من هم از یازده سالگی صدامو کشف کردم.برای خودم خوندم و دیدم اوا چقدر خوشم میاد.ادامه دادم و جسارت پسدا کردم جلوی خانم معلم تو کلاس بخونم و جلوی ناظم سر صف مدرسه بخونم و .....

خدایا شکرت که به من صدای قشنگی داده بودی.

ولی افسوس،الان دیگه صدا ندارم.خراشیدگی تار های صوتی در اثر زیادی فریاد کشیدن بر سر شوهر و بچه هام.

دکتر میگه تو عصبی هستی.باید الپرازولام بخوری شبی یه دونه.