رفته ام دکتر تا ببینه حال ریه ام چطوره.از من می پرسه سیگاری که نیستی میگم ابدا میگه در معرض فرد سیگاری هستی ؟میگم نه.هم پدر و هم همسر و هم دوتا پسرم قید سیگار کشیدن را زده اند و ازین بابت احساس خوشبختی میکنم.میگه پس این ریه معیوب به چه علت کم به تو خدمات اکسیژن رسانی میکنه؟میگم جدی میگین دکتر؟
ای داد و بیداد.پس من رفتنی ام؟
حیف از من!
دیدی چه زود دیر شد؟
میشینم و با غصه آواز میخونم : روزهای روشن خدا حافظ .سر زمین من خداحافظ. خداااااا حافظ
جالبه براتون بگم
یه خواهر شوهر محترم را تو مراسم عزاداری پدر شوهرش دیدم ؛ که به همسر برادرش ، که او را در آغوش گرفته بود؛ تا دلداری دهد ؛ می گفت: تو ،"گونی پنبه ای."
و زن برادرش که پزشک بود میخندید و غرق بوسه اش میکرد.
من خیلی در خماری هستم تا بدانم این اصطلاح یعنی چه؟
العجب!
راستش را بخواهید فکر می کنم داره خودش را لوس میکنه و زن برادرش با مناعت طبع،دربرابرش ساکته.