نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

اختلال دو قطبی چیست ؟

اختلال دو قطبی یکی از اختلالات جدی روان پزشکی است که طیف طبیعی روحیه یا خلق افراد را تحت تاثیر قرار می دهد . به این مفهوم که مبتلایان به اختلال دو قطبی چرخشهای خلقی پیدا می کنند که بین دوره های خلق بسیار پایین ( افسردگی ) و دوره های خلق بسیار بالا ( مانیا  یا شیدایی) تغییر می کند که به همین دلیل اختلال دو قطبی به عنوان اختلال افسردگی – مانیا نیز شناخته می شود .

 اصطلاح دو قطبی به این دلیل به کار برده می شود که این اختلال دارای دو قطب یا دو انتها می باشد .

 به عنوان مثال یک کره را تصور کنید قطب شمال این کره مانیا یا شیدایی است و قطب جنوب آن افسردگی خواهد بود . هرگاه فردی قطبهای افسردگی یا مانیا ( شیدایی ) را برای مدت زمان معینی تجربه کند به اصطلاح گفته می شود دوره ی افسردگی یا دوره ی مانیا ( شیدایی ) داشته است . توصیه می شود افرادی که این دوره ها را تجربه میکنند مراجعه ی پزشکی داشته باشند .

علت ابتلا  به اختلال دو قطبی چیست ؟

علت واحد و ثابت شده ای در این مورد شناخته نشده است اما ناهنجاری های عملکرد یا ارتباط سلول های عصبی به عنوان علت این اختلال مطرح است . جدا از علت اصلی زمینه ای اختلال، این افراد به استرسهای هیجانی و جسمی حساس تر هستند . بنابراین تجارب ناراحت کننده ی زندگی مثل مصرف مواد، بی خوابی یا سایر استرسها می تواند در شروع زود تر حملات موثر باشد . اما هیچ یک از اینها عامل اصلی اختلال نیستند .

آیا اختلال دو قطبی به ارث می رسد ؟

اختلال دو قطبی در برخی خانواده ها شیوع بیشتری دارد . محققین گروهی از ژنها را که با این اختلال ارتباط دارند تعیین کرده اند . مثل سایر بیمارهای ارثی اختلال دو قطبی در گروهی از افراد مستعد ایجاد می شود به طور مثال : اگر فردی مبتلا به اختلال دو قطبی است ولی همسر او سالم است شانس ابتلا ی کودک آنها 7 برابر خواهد بود همچنین در صورت ابتلای تعداد  بیشتری از بستگان هر فرد شانس ابتلای او نیز بیشتر می شود .

پنج رهنمود برای رویا رویی با اختلال دو قطبی

1)    به دلیل اینکه اختلال دو قطبی یک بیماری عود کننده است لازم است درمان پیشگیرانه به مدت طولانی انجام شود . قطع ناگهانی درمانهای دارویی و یا روانشناختی باعث بازگشت چرخشهای خلقی مرتبط با بیماری می شود .

2)    اگر شما به اختلال دو قطبی مبتلا هستید یا فردی را میشناسید که به این اختلال مبتلاست توصیه می شود به روان پزشک مراجعه کند . هر چند پزشکان عمومی ممکن به تنهایی نتوانند این اختلال را درمان کند ولی می توانند شما را به یک متخصص ارجاع دهند و این بهترین وضعیت برای دریافت کمکها ، حمایتها و اطلاعاتی است که شما برای رویا رویی با این اختلال به آن احتیاج دارید .

3)    داروهایی وجود دارند که به نام تثبیت کننده های خلق شناخته می شوند . این داروها توسط روانپزشک برای مبتلایان به اختلال دو قطبی تجویز می شوند . این داروها نه تنها در موارد بروز اختلال استفاده می شوند بلکه به طور پیوسته در ادامه ی زندگی فرد مبتلا نیز مورد استفاده قرار می گیرند و علت آن این است که اختلال دو قطبی عود کننده است.

گاهی اوقات برخی داروهای دیگر نیز همراه با داروهای تثبیت کننده خلق تجویز می شوند ولی داروهای همراه غالبا برای دوره ی کوتاهی مورد استفاده قرار می گیرند .

4)    درمانهای غیر دارویی و روانشناختی باید همراه با دارو درمانی انجام شود . این درمانها می تواند به صورت جلسات انفرادی ( در یک جلسه یا بیشتر ) و یا درمانهای گروهی باشد . صحبت کردن با فردی که با مشکلات مبتلایان و اختلال دو قطبی آشنا هستند باعث بهتر شدن نتایج درمانی می شود . برای مراجعه به این افراد و این که به کجا مراجعه کنیم باید با  روانپزشک خود مشورت نماییم .

5)    همیشه آماده ی مقابله با بیماری باشیم . فراموش نکنیم اختلال دو قطبی به معنای دوره های غمگینی و نشاط است و بسیاری از بیماران به عنوان تنها راه رهایی از این وضعیت اقدام به خود کشی می کنند. مراقب این وضعیت باشید و در صورت بروز آن فورا با مراکز فوریت پزشکی تماس بگیرید .  در این شرایط حتی اگر عضو خانواده یا دوست شما تنها یک روز توام با افسردگی شدید را می گذراند از این که تماس شما با مراکز فوریت باعث اتلاف وقت آنان شود نترسید زیرا عواقب تماس نگرفتن می تواند بسیار بدتر باشد .

 

خانواده و دوستان چه کمکی می توانند بکنند ؟

شما  به عنوان عضو خانواده یا دوست یک فرد مبتلا به اختلال دوقطبی بهتر است در افزایش اطلاعات خود در زمینه ی بیماری علل و روشهای درمان آن بکوشید .

علایم هشدار دهنده در شروع  حملات خلقی را در بیمارتان پیدا کنید .

 وقتی بیمار وضعیت خوبی دارد با او در مورد چگونگی مواجهه با علایمش صحبت کنید .

بیمار را تشویق کنید تا در این شرایط درمان را ادامه داده به پزشک خود مراجعه و از مصرف الکل و سایر مواد پرهیزکند .

 اگربیمار خوب نشده یا عوارض دارویی شدیدی را نشان می دهد او را به مراجعه مجدد ( به جای قطع دارو ) تشویق کنید .

آموزش به خانواده

خانواده و بیمار روانی مزمن

خانواده ها توانایی و قابلیت های بسیاری در امر توانبخشی و کمک به بهبود هر چه سریعتر بیماران دارند .

آگاهی و اطلاع از نحوه ی برقراری ارتباط باعث می شود که تنها رابطه ی موثری با بیمار ایجاد گردد ، بلکه کمک به بیمار و تلاش برای بازگرداندن او به زندگی عادی را آسان می نماید .

مبتلایان به اختلالات روانی از جهات مختلفی تحت تاثیر بر چسب های اجتماعی قرار می گیرند که حداقل این صدمات شامل طرد شدن از جانب خویشاوندان ، دوستان ، همسایه ها و کار فرمایان است .

 این بر چسبهای منفی می تواند سبب احساس انزوا ، تنهایی و افسردگی در فرد مبتلا به اختلال روانی شود .

 وقتی یک عضو خاتواده مبتلا به ناراحتی روانی تشخیص داده می شود ، خویشاوندان دچار شک ، غمگینی، خشم  ، احساس گناه وگیجی می شوند . احساس ناامیدی در اعضای  خانواده تنها احساس تنهایی فرد مبتلا را تقویت می کند وحتی ممکن است منجر به انزوا وکناره گیری اجتماعی بیشتر او گردد ..

چگونگی ارتباط با بیمار

1 به صحبتهای بیمار باید با دقت و توجه کافی گوش کنید ، (حتی اگر این کار معنی نداشته باشد .)

2)    با بیمار واضح ، مستقیم و روشن صحبت کنید .

3)    در خواستها و گفتارهایتان  باید مختصر و مفید باشد تا توجه بیمار جلب شود .

4)    احساسات به صورت واقع بینانه ابراز شود .

5)    پاسخ ندادن های  بیمار را سوء تعبیر تلقی نکنید وبه بیمار اجازه دهید که پاسخ ندهد .

6)    در برابر کوچکترین تغییرات بیمار ، در جهت مطلوب از او بسیار تعریف کنید به عبارت دیگر به او باز خورد مثبت دهید .

7)    برای اجتناب از سردرگمی و افزایش توانایی بیمار برای در ک آنچه گفته می شود ، در مواردی که در خواستی مطرح است از کلمه ی من استفاده کنید . مثلا : "من ناراحتم که اتاق  تو درهم ریخته است" یا "خوشحالم که داروهایت را همین طور که دکتر دستور داده مصرف می کنی" .

8)    جملات منفی کلی به کار نبرید ، مثل :" تو خیلی تنبل هستی" یا" تو هیچ وقت سر وقت نمی رسی".  چون این جملات خیلی مشخص نیستند و به جای تشویق بیمار در جهت تغییر مثبت او را دلسرد می کنند.

چگونگی حمایت از بیمار

خیلی مایلید بدونید حمایت کردن از بیمار چگونه است؟

1)    در زمینه های بیماری های روانی  دانش  و اطلاعات او را افزایش دهید

2)    با مراکزی که منبع مالی و حمایت در اختیارش می گذارند ارتباط برقرار کنید.

3)   دانش و اطلاعات افراد پیرامون او رادر زمینه بیماری و راه درمان او بالا ببرید

4)    خانواده های دارای بیمار اسکیزونفرن را با هم آشنا کنید و در مکانی گرد هم آوریدشان.

5)   خود بیماران را تشویق کنید در جمع حضور یابند و همدیگر را یاری کنند.

چگونه و چه وقت برای درمان بیمار اقدام شود ؟

بهترین زمان برای مراجعه به روان پزشک در زمان شروع علایم بیماری زمانی است که توهمات ، هذیان ها ، ناتوانی در خوابیدن ، فقدان انرژی ، گریه کردنهای بی دلیل و مواردی  دیگر آغاز می شوند .

 بهتر است قبل از شروع و بازگشت مجدد علایم و نشانه های بیماری همیشه شماره تماس مرکز روان پزشکی یا روان پزشک بیمار در دسترس باشد .

 در مواقعی که بیمار از مراجعه به پزشک امتناع می ورزد ، بهتر است از افرادی که بیمار به آنها بیشتر اطمینان دارد کمک گرفته شود .

چگونگی توجه به مراقبتهای فردی ( بهداشت فردی ) بیمار

بسیاری از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا  در زمینه ی مراقبتهای فردی پس از ابتلا به بیماری دچار مشکلاتی می شوند مانند : رعایت نکردن آراستگی ظاهری ، بهداشت دهان ، حمام کردن ، بهداشت توالت ، پوشیدن لباس و ...

 بهتر است برای آ موزش  به بیماران برنامه ی روزانه تنظیم و در این برنامه استحمام ، شستشوی دست و صورت ، مسواک زدن و شستن جوراب ، تغذیه ، ورزش و غیره گنجانده شده ودر صورت اجرا ی هر یک از برنامه ها ، پاداشی به بیمار داده شود .

مثلا اگر جورابهایش را نشست ، از دیدن برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه اش محروم شود یا دیدن برنامه ی تلویزیونی مورد علاقه اش به بعد از شستن جوراب موکول گردد .

1)    انتخاب و نگهداری لباس : یکی از فعالیتهایی است که باید به بیماران آموزش داده شود . بسیاری از بیماران اطلاعی در زمینه چگونگی انتخاب ، خرید و نگهداری لباس های خود ندارند ، یا اینکه اندازه ی بدن خود و اندازه های لباس را نمی دانند . بهتر است خانواده به بیمار در زمینه ی خرید لباس و رنگ دلخواه بیمار با او صحبت کرده و با بیمار به فروشگاه رفته و اجازه بدهد تا او لباس انتخاب کرده و بخرد زیرا از این طریق بیمار احساس استقلال نموده و حالت خوشایندی برای وی فراهم می شود .

2)    تغذیه : یکی ازمسائل اساسی بیماران روانی تغذیه ی سالم است . به دلیل اقتصادی و عدم توانایی خانواده ی بیمار در تهیه غذای مقوی و مغذی ،

عموما بیماران دچار سوء تغذیه ، کمبود ویتامینها و یا چاقی میشوند. که بهتر است خانواده ها برنامه مناسب غذایی مقوی ، مغذی ، ارزان و سالم برای بیماران تهیه کنند .

 رژیم غذایی این بیماران بهتر است فاقد گلوتن و نیز فاقد مواد قندی پالایش شده باشد .

نیز پیشنهاد می شود :

·        مصرف غذاهای پر چرب و یا شیرین محدود شود .

·        از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز شود .

·        از غلات و سبزیجات سالم  استفاده شود.

·        مصرف گوشت سفید ، قرمز و تخم مرغ تشویق شود .

·        مصرف لبنیات تشویق شود

3)    مصرف دارو :

 لازم است که خانواده زمان مصرف داروی بیمار را بداند و درباره ضرورت استفاده از دارو و آثار داروها با بیمارشان گفتگو کند .

 خانواده توجه داشته باشد که بدون دستور روانپزشک نباید دارویی را تجویز کند یا بدون مشورت با او دستور دارویی را تغییر دهد.

4)    فعالیت های ورزشی :

 فعالیتهای ورزشی ای را که خانواده ها برای بیمار خود در نظر می گیرند نباید خیلی گران یا سخت و طاقت فرسا باشند یعنی نباید بیمار را وادار کرد تا فعالیتی را انجام بدهد که خارج از توانایی اوست .

 فعالیتهایی چون دویدن ، یوگا ، شنا در استخر های عمومی ، دوچرخه سواری و پیاده روی تند مناسب بوده و نیاز به سرمایه گذاری مالی چندانی ندارند .

5)    مسئولیت دادن به بیماران در کارهای منزل :

 خانواده های بیماران مبتلا به بیماری های روانی لازم است به نوعی بیمار را در کارهای منزل مشارکت دهند این امر هم به نفع بیمار و هم به نفع خانواده است زیرا با مسئولیت دادن به بیمار ، احساس خود کار آمدی و کفایت در او بروز می کند .

البته باید توجه داشت کارهای بسیار سخت و پیچیده که نیاز به فکر کردن دارد و بیمار را دچار استرس می کند و از توان بیمار خارج است به بیمار واگذار نشود .

6)    اوقات فراغت : خانواده ها همانند تمام برنامه ها ی دیگر توانبخشی باید برای گذراندن اوقات فراغت بیمارشان برنامه ی مشخصی داشته باشند .

 برای تفریح کردن، روز خاصی و مکان خاصی را در نظر بگیرند .

البته قبل از رفتن به مکان های مورد نظر بهتر است نظر بیمار نیز در این باره پرسیده شود .

مثلا به همراه بیمار به کتابخانه رفته و نحوه ی امانت گرفتن کتابها ، مطالعه کردن درمحیط کتابخانه را به بیمار آمورش دهند .

 استفاده از ورزشگاهها و مراکز تفریحی با حضور اعضای خانواده یا یک عضو نزدیک خانواده صورت گیرد و بازی های نظیر والیبال ، پینگ پونگ  و فوتبال که موجب ارتباط بیمار با دیگران می شود و احساس شادی و غرور برای بیمار به همراه دارد بسیار مفید هستند . به این شرط که پس از پایان  بازی  بیمار تشویق هم بشود .

شیوه خود یاری خانواده ها :

1)    آهسته پیش بروید . به خودتان استراحت هم بدهید .

2)    تفریح کنید . با دیگران بجوشید و به تعطیلات هم بروید .

3)    تمام فکر و ذکر خود راصرف فرد بیمار نکنید .

4)    وقت خودرا با سرزنش کردن خود تلف نکنید .

( این بیماری، یک بیماری مغزی است . )

5)    آهسته بودن روند بیماری را بپذیرید . بدین ترتیب احساسات دلسردی و نا امیدی را کاهش دهید .

6)    در زمینه ی ماهیت بیماری اطلاعات خودرا کامل کنید .