در سن 61سال و نیم اولین انژین صدری به سراغم آمد و مجبور شدم به آنژیو پلاستی رضایت بدم.حالا شما با خانمی طرف هستید که یه فنر تو قلبش داره و مجبوره روزانه نیم ساعت پیاده روی کنه.
از قدیمی ها
یکشنبه 9 آذرماه سال 1399 ساعت 10:33 ب.ظ
1- بالاخره آمدی و دو کلام از خودت نوشتی . 2- نوشتی 61 سال و خورده ای از عمرت میگذرد - حقیقت را نگفته ای! اقلا 5 سال باید به 61 اضافه کنی! 3- یک خانم 65 ساله (حالا کم یا زیاد) و بقول خودش دانشگاهی دراین ایام سیاه و کثیف آخوندی باید آنقدر درک داشته باشد که دردنیای شعور- همه مثل سیاه بازهای کثیف نیستند- هنوز آدمیت پیدا میشه و هنوز معرفت که ذاتی است - در افراد باقی و جاری است. 4- من که از زمان ایران بحث با رضوان گفتگوی وبلاکی داشتیم امروز84 ساله هستم. نگاهم به افرادی مانند رضوان بانو اگر پدرانه نباشد - حتما خوی و خصلت آدمی داشته که در اشارات و نوشته ها و.... بارها نشان داده ام. 5- هرگز هیچ وقت نگاهم به رضوان بانو و یا حتی دخترکان جوان و پرجنب و جوش دنیای مجازی بیرون از چارچوب اخلاق و احترام نبوده. 6- اما رضوان بانو که شک دارم عضوی از دانشگاهی باشد که آلوده به حضور و وجود (سیاه کار های کثیف) نباشد - دراین مدت نتوانست دریابد که منظور از وبلاگ نویسی چیست و چرا ستون بارز نظریه پردازی اش همواره پر مشتری بوده است. 7- بی توجهی و بی احترامی رضوان بانو نسبت به ابراز دوستی و بیان محبت افراد نتیجه ای است که به راحتی میتوان در رفتار شما دید و پرسید حیف از سالهائی که خیال کرده ای دانشگاهی هستی. من نیز دانشگاهی بودم - اما تااین لحظه هرگز بر زیان نیاوردم. و اگر درتمام این سالها هراز گاهی احوال پرسی کردم - فقط منظورم شناخت افرادی بود که در دانشگاه های آخوندی حتی کمترین ادراک و احترام به افراد نداشتند. شما پاسخ سلام بی شائبه را ندادی و من ازاین بابت حق دارم رضوان بانو و امثال او را - در ردیف کسانی بدانم که برای تامین نان و آب، ناچار راهی به( ترکستان)برگزیده اند.
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
1- بالاخره آمدی و دو کلام از خودت نوشتی .
2- نوشتی 61 سال و خورده ای از عمرت میگذرد - حقیقت را نگفته ای! اقلا 5 سال باید به 61 اضافه کنی!
3- یک خانم 65 ساله (حالا کم یا زیاد) و بقول خودش دانشگاهی دراین ایام سیاه و کثیف آخوندی باید آنقدر درک داشته باشد که دردنیای شعور- همه مثل سیاه بازهای کثیف نیستند- هنوز آدمیت پیدا میشه و هنوز معرفت که ذاتی است - در افراد باقی و جاری است.
4- من که از زمان ایران بحث با رضوان گفتگوی وبلاکی داشتیم امروز84 ساله هستم. نگاهم به افرادی مانند رضوان بانو اگر پدرانه نباشد - حتما خوی و خصلت آدمی داشته که در اشارات و نوشته ها و.... بارها نشان داده ام.
5- هرگز هیچ وقت نگاهم به رضوان بانو و یا حتی دخترکان جوان و پرجنب و جوش دنیای مجازی بیرون از چارچوب اخلاق و احترام نبوده.
6- اما رضوان بانو که شک دارم عضوی از دانشگاهی باشد که آلوده به حضور و وجود (سیاه کار های کثیف)
نباشد - دراین مدت نتوانست دریابد که منظور از وبلاگ نویسی چیست و چرا ستون بارز نظریه پردازی اش همواره پر مشتری بوده است.
7- بی توجهی و بی احترامی رضوان بانو نسبت به ابراز دوستی و بیان محبت افراد نتیجه ای است که به راحتی میتوان در رفتار شما دید و پرسید حیف از سالهائی که خیال کرده ای دانشگاهی هستی.
من نیز دانشگاهی بودم - اما تااین لحظه هرگز بر زیان نیاوردم. و اگر درتمام این سالها هراز گاهی احوال پرسی کردم - فقط منظورم شناخت افرادی بود که در دانشگاه های آخوندی حتی کمترین ادراک و احترام به افراد نداشتند. شما پاسخ سلام بی شائبه را ندادی و من ازاین بابت حق دارم رضوان بانو و امثال او را - در ردیف کسانی بدانم که برای تامین نان و آب، ناچار راهی به( ترکستان)برگزیده اند.