قرار شد به هر بهونه بنویسم
پسرم رفته بود با همسرش و خانواده برادر ایشان چلگر د تا غار یخی را ببینند .وقتی در راه بازگشت بودند ماشین از جاده خارج شده و در جایی قرار گرفته که...
انگشت کوچیک دست راست پسرم و بینی همسرش از جمله اندام های آسیب دیده سر نشین های اون اتوموبیله.
نگران شدن من همیشه به خاطر همینا بود
ترسیدن ما خود همه از بیم بلا بود
پسرم میگه مادر این بیمارستان الزهرا برای بررسی دست من چنین گفت و چنان.
میگم پسرم اورژانس بیمارستان الزهرا واسه ... است و نه...
تو باید زودتر میامدی پیش من و باهم می رفتیم ارتوپد
بار ها از دیگران خواستم بنویسند
به هر بهانه ای
امروز به خاطر آوردم توصیه خود را.
از جلوی ورزشگاه انقلاب میگذشتم
دیدم بر روی پلاکارد نوشته
مسابقه ناجی غریق ها
به خاطرم افتاد اون روز را که داشتم تو استخر سر پوشیده دانشگاه دست و پا میزدم چون دوچرخه زدن تو عمیق را بلد نبودم
و یکی ازین ناجی غریق ها مث قرقی رسید سر جونم
و نجاتم داد از خفگی
در حالی که برای خفه شدن فقط ... دقیقه کافیه
پس تو هم به هر بهانه بنویس