حمد کردگار دادگر را، سرور مکرم على احمدى ، معلم گرامى کودکم ! سلام ، امر کردى که رسوم معلمى را سوى سرورم درسى دهم . اول اساس کار معلم ، علم ((کلام الله )) و کمک کردگار عادل آمد که گر معلم هر سحرگاه دل سوى او آورد، علم و حلم و سلطه هر سه سوى او روى آورد. دوم اسلحه معلم آگاهى و احاطه علوم . و سوم کردار الهى وى و کلام رسا، که همه در راه مصالح عمومى کودک و مداراى او مى گردد، اما عدم مطالعه معلم همواره هواى کلاس درس را راکد، و روح کودک را کسل کرده ، و در حالى که احاطه مواد درسى و آمادگى در درس و سعه صدر او، کودک را ساعى و کارى عمل مى آورد. على اى حال کار اساسى و مهم را معلمى کرده ، که احوال الهى وى در اعمال کودک صلاح آورد. معلم گرامى ! هر گاه در کلاس درس وارد آمدى ، سلام و درود را ادا کرده و در کمال آرامى احوال کودک و عوامل دلگرمى و دلسردى او را آگاه کرده ، حول و هراس در دل او راه مده که کودک داراى اراده اى محکم گردد. وى همواره سؤ ال دارد. معلم ساعى ، کودک را همراهى و مساله او را درک کرده و راه حل را ارائه مى دهد