«د» مثل «دلفین» احمق مثل کاخ سفید!
«تیم
کیتین» (اسم را نگاه!!) فرمانده سابق یگان پنجم نیروی دریایی آمریکا مستقر
در بحرین، از ارتش این کشور خواسته است که برای مقابله با ایران در تنگه
هرمز از دلفین های آموزش دیده استفاده کنند! «سانفرانسیسکو کرونیکل» در
همین زمینه نوشته: «دلفین ها قادرند با یک توانایی خاص، حتی با چشمان بسته،
اجسام را در زیر آب با ردیابی امواج آنان پیدا کنند. به همین خاطر این
موجود دریایی یک مین یاب فوق العاده است».
جان من! در مقابله با
قدرت خیبری و بدری انقلاب اسلامی عزیز، ببین کار کاخ سفید به کجا کشیده؟!
یعنی می خواهم ببینم این دلفین ها که اغلب چشم شان هم بسته است، از «RQ170»
قوی ترند؟! آیا ممکن است نظامی مقتدر، طیاره پهپاد را در روز روشن شکار
کند، اما از پس 4 تا دلفین بازیگوش برنیاید؟! وانگهی! جمهوری اسلامی اصولاً
کارش از مین گذاری گذشته است و بیشتر در کار ساخت «موشک همه جا پیما» ست.
و اما حالا که همچین است، ما هم به یانکی ها برای مقابله با جمهوری اسلامی در تنگه هرمز، بسته پیشنهادی زیر را ارائه می دهیم.
یک:
سران آمریکا می توانند با استفاده از «عروس دریایی» و مراسم عقدکنان
«عنکبوت آبی» با «ماهی کپور»، حواس غواصان نیروی دریایی جمهوری اسلامی را
پرت کنند!
دو: پنتاگون می تواند جلوی چشم سربازان دریایی جمهوری
اسلامی، تعدادی «هشت پای هوشمند» سبز کند. این هشت پاها باید قادر باشند که
از سربازان ارتش جمهوری اسلامی، سؤال کنند؛ «آیا می توانید پاهای ما را
بشمارید؟!» و همین که حواس سرباز پرت شمارش پاهای هشت پا شد، نقشه شان را
به طرفه العینی عملی کنند!!
سه: کاخ سفید می تواند با پرورش گونه ای
نادر از «وال آبی»، عدم پیوستن وال آبی به جنبش تسخیر وال استریت را به
عنوان تضعیف روحیه ارتش جمهوری اسلامی در تنگه هرمز به کار ببندد!
چهار:
آمریکا می تواند در تنگه هرمز، با ازدواج تعدادی «خارپوست دریایی» و «اره
ماهی»، نوعی «دلر آبی» بسازد و مبادرت به سوراخ کردن قلب سربازان ارتش
جمهوری اسلامی کند!
پنج: «فک»های خلیج فارس هم می بایست در همان زیر
دریا، آنقدر با «شقایق دریایی» فک بزنند، که اعصاب بچه های نیروی دریایی
جمهوری اسلامی را خرد کنند!
شش: گونه نادری از «کوسه ماهی» باید
قادر باشد که ضمن کمک به ارتش آمریکا، هر از چندی، با زدن یک «شیرجه
سرگشاده»، تعدادی «قزل آلا» را 2 لپی بخورد!!
هفت: آمریکا باید نوع
خاصی از «مارماهی» پرورش دهد که طول نیشش اندازه قطر تنگه هرمز باشد، تا در
وقت لزوم بتوانند ترمز نیروی دریایی ایران در آب های نیلگون را بکشند و یک
نیشگون درست و حسابی از قدرت جمهوری اسلامی بگیرند!!
هشت: «فیل
دریایی» باید ضمن کم کردن از وزن خود و گرفتن رژیم، با انجام دادن جت اسکی،
حال رژیم تا بن دندان مسلح جمهوری اسلامی را بگیرد!
نه: «اسب آبی» هم می تواند روی آب تنگه هرمز، اسکی روی آب کند و خاطره «اسب تراوا» را زنده نگه دارد!
ده:
بدیهی است انواع و اقسام «نهنگ های دریایی» من جمله «نهنگ سفید»، «نهنگ
عنبر»، «نهنگ آبی»، «نهنگ اسپرم»، «نهنگ رایت»، «نهنگ پیلوت»، «نهنگ قاتل»،
«نهنگ گرینلند»، «نهنگ خاکستری»، «نهنگ گوژپشت» و سایر نهنگ ها، می توانند
تعدادی تفنگ در دهان خود جاسازی کنند و به وقتش(!) عرصه را بر غواصان
جمهوری اسلامی تنگ کنند!!
¤¤¤
«آقا»... آری! با شما هستم «آقا»!
اقتدار خیبری و بدری ات، قدرت ملت 9 دی شما و امت بیداری اسلامی تان، عجیب
دیوانه کرده نظام سلطه را. تو لابد سلاله حیدری و از نسل اسدالله غالبی، که
اینچنین پریشان کرده ای حال دشمن را. این ملت اگر سرباز شماست و اگر شما
فرمانده مایی، دلفین های آمریکایی را هم مال خود می کنیم و با این زبان
بسته ها عکس یادگاری می اندازیم!! که زیبا گفت: «الحمدلله الذی جعل اعدائنا
من الحمقا».
گابریل گارسیامارکز به سرطان لنفاوی مبتلاست و میداند عمر زیادی برایش باقی نیست. بخوانید چگونه در این نامهٔ کوتاه از جهان و خوانندگان خود خداحافظی میکند:
«اگر پروردگار لحظهای از یاد میبرد که من آدمکی مردنی بیش نیستم و فرصتی ولو کوتاه برای زنده ماندن به من میداد از این فرجه به بهترین وجه ممکن استفاده میکردم. به احتمال زیاد هر فکرم را به زبان نمیراندنم، اما یقینا هرچه را میگفتم فکر میکردم. هر چیزی را نه به دلیل قیمت که به دلیل نمادی که بود بها میدادم. کمتر میخوابیدم و بیشتر رویا میبافتم؛ زیرا در ازای هر دقیقه که چشم میبندیم، شصت ثانیه نور از دست میدهیم. راه را ازهمان جایی ادامه میدادم که سایرین متوقف شده بودند و زمانی از بستر بر میخواستم که سایرین هنوز در خوابند. اگر پروردگار فرصت کوتاه دیگری به من میبخشید، سادهتر لباس میپوشیدم، در آفتاب غوطه میخوردم و نه تنها جسم که روحم را نیز در آفتاب عریان میکردم. به همه ثابت میکردم که به دلیل پیر شدن نیست که دیگر عاشق نمیشوند بلکه زمانی پیر میشوند که دیگر عاشق نمیشوند. به بچهها بال میدادم، اما آنها را تنها میگذاشتم تا خود پرواز را فرا گیرند. به سالمندان میآموختم با سالمند شدن نیست که مرگ فرا میرسد، با غفلت از زمان حال است. چه چیزها که از شماها [خوانندگانم] یاد نگرفتهام...
یاد گرفتهام همه میخواهند بر فراز قلهٔ کوه زندگی کنند و فراموش کردهاند مهم صعود از کوه است. یاد گرفتهام وقتی نوزادی انگشت شصت پدر را در مشت میفشارد، او را تا ابد اسیر عشق خود میکند. یاد گرفتهام انسان فقط زمانی حق دارد از بالا به پایین بنگرد که بخواهد یاری کند تا افتادهای را از جا بلند کند. چه چیزها که از شما یاد نگرفتهام... .
احساساتتان را همواره بیان کنید و افکارتان را اجرا. اگر میدانستم امروز آخرین روزی است که تو را میبینم، چنان محکم در آغوش میفشردمت تا حافظ روح تو گردم. اگر میدانستم این آخرین دقایقی است که تو را میبینم، به تو میگفتم «دوستت دارم» و نمیپنداشتم تو خود این را میدانی. همیشه فردایی نیست تا زندگی فرصت دیگری برای جبران این غفلتها به ما دهد.
کسانی را که دوست داری همیشه کنار خود داشته باش و بگو چقدر به آنها علاقه و نیاز داری. مراقبشان باش. به خودت این فرصت را بده تا بگویی: «مرا ببخش»، «متاسفم»، «خواهش میکنم»، «ممنونم» و از تمام عبارات زیبا و مهربانی که بلدی استفاده کن.
هیچکس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را چون رازی در سینه محفوظ داری. خودت را مجبور به بیان آنها کن. به دوستان و همهی آنهایی که دوستشان داری بگو چقدر برایت ارزش دارند. اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود و روزی با اهمیت نخواهد گشت.
آرزو میکنم و امید دارم از این نامهی کوتاه خوشتان آمده باشد و آن را برای
تمام کسانی که به آنها علاقهمندید بفرستید.»
همراه با عشق
«گابریل گارسیا مارکز»
بازرسیهایی که در ایران از سوی آژانس صورت میگیرد و بازرسانی که به ایران میآیند، با واسطه و یا بیواسطه، اطلاعات محرمانه ایران را در اختیار آمریکا و رژیم صهیونیستی قرار میدهند. نام شهید علیمحمدی از همین مسیر در قطعنامههای شورای امنیت ذکر شد. همچنین بازرسان آژانس پیش از این با شهید احمدیروشن ملاقات داشتند؛