نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

ملاقات با تاخیر ۲۸ ساله

دیروز مثل پریروزتعطیل بودم و قاعدتا تو خونه مشغول تغییر دکوراسیون.روزهای خونه تکونی وآماده شدن برای نوروز.چه شود وقی مهمان ها بیان.

رفتم خیاطیو...رفتم خرید و ...رفتم خونه مامان و...خیلی جالببود

اما جالبترینش ساعت شش عصربود که رفتم خونه مادر همسر .

چون دوست دوران کودکی همسر را دعوت کرده بود با همسرش و ۵تا دخترش.

توران و خسرو وقتی ازدواج کردند مورد غضب مادر خسرو قرار گرفتند.مادر همسر که با مادر خسرو دوست و یا غاربودند تو اینماجرا طرف دار خسرو و توران بود.تو جشن عقد من هم اومده بودند.تازه اون وقت        بودکه من متوجه شدم توران همکلاس دانشگاه منه.قاعدتا نمی بایست از اون روز تا حالا ما از هم جدا می بودیمولی از اونجا که همه اخلاقای من جالبنیست دیدار و گردهمایی ما سال ها به تعویق افتاد و الان که من و او هردو در سراشیبی هستیم یکبار دیگر گردهمایی داشتیم اونم به لطف مادر همسر.

فکر کنم صفات من ناشی از تفاوت انتخاب ما بود.توران و خسرو خودشان تشخیص داده بودند مناسب همدیگرند و من و همسربنا به صلاحدیدی خانواده هامون ازدواج کردیم و شاید بتوان اسمش را گذاشت ...که من و همسر خیلی تمایل به ملاقات این دوستان خوب نداشتیم.همسراز شیرینکاری های کودکانه اش با خسرو درآبادان میگفت.و توران و من از خاطرات کلاسای دانشگاه.توران گفت بازنشسته شده و۴دختر فوق لیسانس داره و...

باعثتاسف بود که مادرشوهر توران هنوز هم او را نبخشیده بود




نظرات 3 + ارسال نظر
سیاوش جمعه 29 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:03 ب.ظ

تلاقی سنت و مدرنیسم حکایت مادر شوهر و آن خانم است (‌چقدر فارسی تایب کردن سخت است............)

فضول یکشنبه 1 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 08:21 ق.ظ

آخر مادرشوهر بازی بودا، حالا که عروس جدائی انداخته بین این دو دوست قدیمی، چرا مادر دست بکار نشود و این خلا را پر ننماید.

از اهالی دوزخ برای بهشت ! جمعه 20 اسفند‌ماه سال 1389 ساعت 04:58 ق.ظ

یادم باشه روزی روزگاری اگه فرصت و صلاح بود درباره (ملاقات با تاخیر ۲۸ ساله) نظرمو بهت بگم !..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد