وبلاگ صد تا زن قرار انتخاب بشه.
اینو زیبا خانم به من گفتند .
فرمودند:؛ برو وبلاگم تا تبلیغش را ببینی.
وقتی وبلاگ خانوما را دیدم که امتیازآورده خوشم اومد بخونم شون.
خیلی جالب می نویسن.
دوران گذشته منو، اون روزا را که وبلاگ نویس نبودم ،ولی دغدغه هایی داشتم ،به تصویر کشیده اند.
فکر میکنم اگر اون روزا مینوشتم بار عاطفی رنج ها و سختی ها سبک تر بود
و امروز این حجم موهام سفید نبود و اینقدر چین و چروک بر چهره نداشتم .
روزهایی که نیاز داشتم فریاد دادخواهی سر بدهم.
چند تا دوست این خانوما را دلداری میدن.! مثلا ستاره را
رضوان بانو
دیدم پاسخ هائی را که در برابر چند نوشته دوستانه ات . داده بودم - یک جا بغل هم گذاشته و برایم فرستادی!....
آنچه تو نوشتی (دربخش خصوصی) قرار دادی و آنچه من جواب دادم - دیدی که پروائی از خصوصی و غیر خصوصی اش نبود !.
اما این که نوشته ای - طوری بنویسم که بشود آنها را در بخش نظرات گذاشت!.... کمی مرا ( قلقلک !) داد.
نمیدانستم از منظر تو (همه حرفا و اشارات ) ولو دقیقا مربوط به اشاره و نوشته خصوصی تو باشد - باید طوری نوشته شود که بدون واهمه آنها را منتشر کنی...
درست فهمیدم؟؟؟؟؟؟
گاهی مرا دچار تعجب میکنی؟
اگر چه ما دراین سن و سال بهترین نگاهمان میتواند نگاهی سرشار از احترام و اطمینان باشد و لاغیر !.
سلام به آقا یاده نره
من وبلاگت رو معرفی کردم ها