نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

خدا کند که بیایی

فردا جمعه است .روز بیست و دوم بهمن ماه.سی و دو سال پیش در چنین روزی گفتند انقلاب ایران به پیروزی رسید و من بیست سال داشتم.اما امروز پنجاه و دوسال دارم.گفتند دنیا درست می شود.گفتند گرگ و بره از یک آبشخور در کمال صلح آب میخورند.گفتند زنان و مردان خواهران و برادران دینی هستند و برای هم امنیت می آورند.گفتند تو میتوانی حرفت را که راست است و صحیح است و ..بزنی گفتند 

اما امروز من که در آغاز جاده بازنشستگی از اجتماع خود هستم تا گلایه میکنم شکوائیه میدهم 

میگویند بد بینی.عجولی.بی طاقتی.کم صبری.درسته و نمی فهمی.انتظاراتت زیاده.ما هنوز در آغاز راهیم.و...و... 

اگر بدانم در گوشه ای از ایران اسلامی من...باید بتوانم فریاد بزنم چرا؟ولی... 

امروز باید بگویم امام وعده داده شده من، کجایی؟ 

خدا کند که بیایی

روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبائی را خواهد گرفت.

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری ست.

روزی که معنای هر سخن دوست داشتن است

تا تو به خاطر آخرین حرف دنبال سخن نگردی.

روزی که آهنگ هر حرف، زندگی ست

تا من به خاطر آخرین شعر رنج جست و جوی قافیه

نبرم.

روزی که هر لب ترانه ئیست

تا کمترین سرود، بوسه باشد.

روزی که تو بیائی، برای همیشه بیائی

و مهربانی با زیبائی یکسان شود.

روزی که ما دوباره برای کبوترهایمان دانه بریزیم . . .

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل

افسانه ئیست

و قلب

برای زندگی بس است.

و من آن روز را انتظار می کشم

حتی روزی

که دیگر

نباشم.

نظرات 5 + ارسال نظر
زیبا خانوم پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:45 ب.ظ

خیلیی خوب گفتی عزیززززززززززززممممممم

فرداد جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ق.ظ http://ghabe7.blogsky.com

سلام
منم خیلی دعا میکنم که انشالله بیایند...
راستی من شنیده بودم خانمها سنشون رو لو نمی دن...راست میگن؟

میرزا ممد حسین خان حق گو جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ق.ظ

آنچه گفتند و آنچه کردند
آنچه می گویند و آنچه میکنند ، به شهادت اوضاع ، و وضعیتی که دارد به شکل هولناکی در تمام زمینه های زندگی رسوخ میکند...... دروغ بود.... و دروغ هست.
آنها که امروز مدافع این وضعیت بهم ریخته و اشفته هستند، اگر از طایفه بی خبران و ناچاران نباشند - نان خویش در روغن دارند و میدانند که اگر شرایط غیرازاین باشد باید دوباره به آنجا بر گردند که ( حساب و کتاب ) تعیین میکند.

زیبا خانوم جمعه 22 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 11:38 ب.ظ

قکر کنم بعضی وقتها سر کاریم با این انتظارا.

منم به تو رای دادم ها قبلن!عزیزم به من رای بده برای انتخاب وبلاگ برتر زنان. من همه ش به قلبم پر شده. خوب دوست دارم برنده بشم و لی نمیتونم هی هی برم تو وبلاگ کسایی که نمیشناسمشون بهشون بگم تروخدا بیاین به من رای بدین. آخه زشته خوب.
آیکونش تو لینکهای اختصاصی پایین وبلاگ هست.
به من رای میدی؟ به دوستات میگی به منم رای بدن؟ راستی اون آقا خارجیه چی شد؟

تلخی شنبه 23 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 04:35 ق.ظ

مهربان بانو

نوشته بودی<<< بهشت شنبه 23 بهمن1389 ساعت: 4:19سلام.تو هم مرا که زنده هستم شاد کن اینقدر از مردگان یاد نکن.فعلا سفری برای نوروزبه اصفهان داشته باش تا شهر تغییرشکل یافته مان را با توجه و دقت نشانت دهم.و تو سفره خونه سنتی اصفهان ناهار آبگوشت و بریونی...>>>>
ـــــــــــ

تو رضوان مهربانی ، این را نه من که همه ی دوستانت اقرار میکنند..... اگر بخت یار شد و سفر میسر ، حتما برای دیدارت به نصف جهان خواهم آمد و تو را که در دنیای مجازی ، (انگار رفیق همه ی سالهای عمرم هستی) خواهم دید و در کنارت (اصفهان) را که در دهه ۵۰ بارها بارها به بهانه ماموریت های مختلف دیده و از میهمان نوازی دوستان (آن دوران) بهره برده ام - دوباره و این بار به بهترین شکل در کنارت گردش خواهم کرد
فقط یادت باش وقتی آمدم - حتما به (او) سفارش کن تا من و تو را تنها نگذارد که ممکن است غفلت موجب پشیمانی اش گردد!.


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد