نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

ای پاره پاره پیکر ُ،آیا تویی حسینم؟

زبان حال زینب کبری در بالین پیکر پاره پاره حسین(ع)

یا مولای یا ابا عبدالله

رفته ام تو مراسم عزاداری امام حسین(ع) 

 در حالی که آخرین روز های صفر را میگذرانیم. 

مینا با گریه میگه : یا امام حسین ،من این روز های آخر را فقط حسین ُحسین میگم. 

 دیگه با تو و خانواده ات قهرم،اگر...

هرچه گفتن بگو :؛ یا مولای ،یا ابا عبدالله ،ان شا الله دست مونو میگیره و من ندیدم. 

مینا سخت گریه میکنه.

متولد ۵۴ است 

 و نامزد دکترش فراریه. 

مینا به ناخن هاش لاک میزنه. ولی نماز میخونه ،روزه هم میگیره. 

 همیشه لباسای سرخ می پوشه  

و میگه : حسین (ع)ببینه که من فقط دو ماه سیاه می پوشم. 

 ولی او در برابر من چه کرده؟ 

ازش یه خواهش داشتم. محمد منو بر گردونه

مامانم میگه:  ببین مینا چه حالی داره؟ دعا کن براش .مبادا ایمان و اعتقادش به این خانواده را از دست بدهد . 

میگم :مامان،

گر جمله کائنات کافر گردند                             بر دامن کبریاش ننشیند گرد

مامان میگه: 

اما این در وصف امام حسین نیست. 

 .  دلم نمی خواد مینا که جوانه از دامن امام حسین دست بکشه.

من میگم : 

مامان ،دعاهای من برای مینا ،شفا برای اونه .که حال خوبی نداره . 

من کاری ندارم حفظ اعتقاد برای او شود .

نظرات 9 + ارسال نظر
مگنولیا دوشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:05 ق.ظ http://rozegareman1361.persianblog.ir

آدم هر چقدر هم دیر از اونا جواب بگیره ولی نباید باعث سست شدن اعتقاداتش بشه. منم الان 6 ساله منتظرم کمکم کنن. ولی هنوز خبری نیست. ولی اعتقاداتم کم نشده و هنوز هم توکلم به خداست...

من ایرانی نیستم سه‌شنبه 12 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 08:22 ب.ظ

من حسرت ایرانی بودن دارم

من ایرانی نیستم چون نامم عربی ست
من ایرانی نیستم چون وقتی به دنیا آمدم در گوشم اذان عربی خواندند
من ایرانی نیستم چون روزی که به مدرسه رفتنم پدر و مادرم قرآن بالای سرم گرفتند و در مدرسه آیین محمد را به من آموختند نه پندار نیک و کردار نیک و گفتار نیک
من ایرانی نیستم چون وقتی ازدواج کردم به آیین عربها و با زبان عربی ازدواج کردم
من ایرانی نیستم چون هزار کیلومتر راه را طی میکنم تا به پابوس امام هشتم شیعیان و نواده پیامبر اعراب بروم اما کمی آنسوتر به آرامگاه فردوسی نمی روم
من ایرانی نیستم چون اعیاد فطر و قربان و غدیر و مبعث را تبریک می گویم و شادباش می شنوم اما نمی دانم جشن سده چه روزیست
من ایرانی نیستم چون دهه محرم سیاه می پوشم و با سر و روی گل آلوده عزادار خاندانی می شوم که سرزمینم را گرفتند , مردانش را کشتند و زنانش را به غنیمت بردند اما روز مرگ بابک خرمدین را نمی دانم
من ایرانی نیستم چون حرف که می زنم بیشتر به عربی می ماند تا فارسی
من ایرانی نیستم چون عربها پ ندارند و من می گویم فارسی نه پارسی
من ایرانی نیستم چون در کشوری به دنیا آمدم که روی پرچمش عربی نوشتند
من آرزوی ایرانی بودن هم ندارم چون آنقدر دست نیافتنی است که آرزویش هم نمی توان کرد
من حسرت ایرانی بودن دارم

شاهرخ چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ب.ظ http://bahs.blogfa.com/

سلام
دل که شکست میان ور دلت می نشینند خیلی کریمن اعتقاد داشته باش
من مطمئنم کنارش بوده من
من تو دلشکستنیهام حسشون کردم

تلخی چهارشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:07 ب.ظ

اصلا و ابدا چنین نیست

اصلا چه لزومی دارد تا من با تصویر کلاغ یا چیز های دیگر بخواهم اشاره و کنایه ای داشته باشم که سبب بی احترامی به دوستم بشود..... اشاره شما را بیشتر (شوخی) و مزاح فکر کردم .

کاوه پنج‌شنبه 14 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 10:15 ب.ظ http://www.kavef4.blogsky.com

اعتقاد که بجای خود............
هر کس باید خودش تجربه کنه........
یه نظر اعتقادی هم مندارم شاید بدرد بخوره یه جایی.
اگه مینا خانم با محمد که حالاشدن محمد منو برگردونه................. با هم میموندن و زندگی میکردن..شاید متوجه میشد که ارزش طرف مقابل چقدر هست.
میام دوباره میخونم......سرفرصت.

تلخی جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:09 ق.ظ

خانم مهربون و خوشگل و با وفا

ئی میل شما رو گرفتم - می بینم عوض این که فکر سلامتی خودت باشی ، مرتب غصه این و آن را میخوری.
خوب اینم بخاطر جنس خوب توست .
دلم میخواد در کنار آنها که عاشقانه دوستشان داری (از جمله) فرزندان برومندت - همواره سر زنده و سلامت باشی و مهر و مادری ات در کنارشان - مستدام باشد.
راستی تا یادم نرفته به رفیق بد اخلاقم ( همسرجونت) سلام منو برسون !.

همدم جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:00 ب.ظ http://denizjoon.blogfa.com

سلام بهشت جان خواستم سلامی عرض کرده باشم که بدونید به یادمهربونتون هستم

زیبا خانوم جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ

سلام عزیز دلم. سرما خوردگیت بهتر شده؟ حالا من سرما خوردم عین چی ! مثل منارجمبون فقط میلرزم و این لرز دست از سرم برنمیداره.
مینا کیه عزیزم؟ بهش بگو هیچی رو زوری از خدا نخواد! صلاح خدا درش هزار نکته ست که آدم مو به تنش سیخ میمونه. این رو من دارم میگم که خودت من رو میشناسی دیگه چقدر از بیخ عربم.
عزیزم حتمن میام اضفهان فقط این هفته نه چون بابام یکشنبه از کربلا میاد و حسابی خونه شلوع میشه خودم هم که سرما خوردم و دارم میمیرم. فکر کنم سه سال پیش سرما خورده بودم تا الان یادم رفته بود.
این هفته هم دوستم از درفول میاد تهران عروسی دو تا پسر عومهاشه که کل حرید کردنای خودش و خونواده ش با منه. دیگه تو خود حدیث مفصل بخوان.
ولی قرار تو بیای اینجا که؟ یادت رفت ؟ بیا با مامانم دوست شو. خونه فامبلتونم که نزدیکه خونه ی ماست.
دوست دارم.

تالخ - ارمنی ها به تلخ میگن تالخ! جمعه 15 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ب.ظ

سلام

حالا نمیشه یک جند وقتی هم گوشه هائی از احساس و حالات قشنگ خودتو مجسم کنی و بنویسی؟
فکر نمی کنی (شاگردانت) در دانشگاه ، بسیار بیشتر از آنچه که شنیدنش برایشان غم و غصه و ملال و کسالت میآورد، مشتاق شنیدن (قشنگی) های احساس خانم مربی شان هستن؟؟؟؟؟ خانم قشنگ .
راستی سلام یاده نره!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد