نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست

اگر دلسوز نباشید نمی تونید تو بخش برای بیماران روانی کاری بکنید و در تمام روز آرزو می کنید وقت حضورتان در بخش تمام شود تا بتوانید با دو تا پای خود و دوتا پای قرضی با تمام سرعت فرار کنید پس با بیماران زندگی یک روزه ای داشته باشید در کنارشان قدم به قدم راه بروید به آنها فرصت بدهید کند باشند  اگر از شما تند و تیز ترند به آنها آرامش القا کنید تا پا به پای شما قدم بزنند هر نوع تندی و یا کندی بیماری آنان را به شما نشان می دهد.بیقراری و نا آرامی آنها را می بینید هیجان زدگی شان را می بینید احساس می کنید دارند رو شما اثر بد می گذارند به حساب علایم بیماری شان بگذارید آرزو کنید خدا شفای شان دهد توصیه کنید داروهایش را سر ساعت در فواصل منظم مصرف کند از خواص دارو ها برایشان بگویید. حالی شان کنید آنهایی که میگویند دارو ها خاصیتی ندارد آدم را معتاد می کند دکتر نیستند البته شفا از جانب خداوند است اما باید به دارو هایی که تجویز شده هم توسل جست. 

دلسوزی پرستاران باعث بهبود بیماران می شود پزشکان از عدم همکاری بیماران در مصرف داروها گلایه مندند .از تیم پرستاری م یخواهند بیمار را مجاب کند داروها را مصرف کند و منتظر بهبود علائم و نشانه ها باشد.بعضی از داروهای روان پزشکی پس از دوهفته آثارشان آشکار می شود.بعضی دارو ها عوارض جانبی غیر قابل تحمل دارند و بیماران از استفاده شان شانه خالی می کنند بعضی دارو ها خود بیقراری و بیتابی آبریزش از دهان سفتی عضلات می دهند .عارضه آگرانولوسیتوز باعث می شود دکتر نگران بیمار شود. 

نظرات 1 + ارسال نظر
حرف های غیر رسمی پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 11:22 ب.ظ http://qorube-man.blogfa.com/

الهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه، دلی و آن دل همه سوز

هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آب و گل نیست

دلم پر شعله گردان سینه پر دود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
...
کرامت کن درونی درد پرورد
دلی دروی درون درد و برون درد

به سوزی ده کلامم را روایی
کز آن گرمی کند آتش گدایی

دلم را داغ عشقی بر جبین نه
زبانم را بیان آتشین ده

سخن کز سوز دل تابی ندارد
چکد گر آب از او آبی ندارد

دلی افسرده دارم سخت بی نور
چراغی زو به غایت روشنی دور

بده گرمی دل افسرده ام را
فروزان کن چراغ مرده ام را

ندارد راه فکرم روشنایی
ز لطف پرتوی دارم گدایی

اگر لطف تو نبود پرتو انداز
کجا فکر و کجا گنجینه راز

ز گنج راز در هر کنج سینه
نهاده خازن تو صد دفینه

ولی لطف تو گر نبود به صد رنج
پشیزی کس نیابد زان همه گنج

چو در هر کنج صد گنجینه داری
نمی خواهم که نومیدم گذاری


نمی دونم نچاق برات خاطره ی خوبیِ یا بد...
امیدورام بهترین لحظات رو برات تداعی کنه

زنده باشی بهشت عزیز :)
به خودت افتخار کن :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد