نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

گرسنگی و تشنگی تمرینی برای به خاطر آوردن نعمت هایی که از کنار آن

جمعه   سوم ماه رمضان هم به خیر گذشت .تشنگی و گرسنگی دمار از روزگارم در آورده هی فکر میکنم عجب اراده ای داره کسی که اعتصاب غذا میکنه .اذان مغرب که میشه یادم میاد روز قیامت را که گرسنه ام و تشنه و نه آبی می یابم نه غذایی با التماس از خدا میخوام در آن روز رحم آورد بر من .بیادم میاد گرسنه های دور و برم را هر روز که با بی رحمی از کنارشان عبور می کنم.سیل زدگان مردم غزه زلزله زدگان کودکان بی سر پرست .اون وقت ماها خیلی زود بعد چندین ساعت سدجوع می کنیم و گرسنگی و تشنگی اونا پایانی نداره.کاش فکر نکرده باشم عبادت کرده ام.هر شب بر سر خوان نعمت یکی از فامیل تا توی چشامون می بلعیم     به طوریکه سنگین می شویم و چه آداب بریز بپاش و بخور بخوری بر پاست از خودم و آداب غلط افطاری دادن فامیل مون بدم میاد باید یکماه در کوهی قناعت کنیم به نانی نه این چنین روزه گرفتن.البته امیدوارم خدا بر مادرشوهرم ببخشاید که فرزندان خود را ملزم کرده چنین رفتار کنند اگر روزی قدرتی و فرصتی دست داد ازین خانه میگریزم تا دمی بیاسایم و با خدای خود خلوت کنم

نظرات 5 + ارسال نظر
moh3en شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:54 ق.ظ http://www.30tfun.com

salam khobi?ajab webloge bahali dari
be manam sar bezan
rasti age tabadole link mikoni mano ba onvane shahre sargami va download (be farsi) link kon badesh linketo befrest baram
montazeretam
bia forum ham nazar bedeha

مجرد سرخوش شنبه 6 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:18 ق.ظ http://www.mojaradesarkhosh.blogsky.com/

سلام
خوشبحالت. من نه گرسنم میشه نه تشنم. ولی روزه هات قشنگه .

مهاجر یکشنبه 7 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:30 ق.ظ http://mohammadsadeg.blogfa.com

سلام آبجی

عیب نداره استاد بهتون بگم خواهر

آبجی یا همچه چیزی؟

آخه من خواهر ندارم

میگن خیلی خوبه خواهر

از برادر که خیری ندیدیم

خانمی گاهی میاد به کارهای خانومم کمک میکنه

اون روز تا از برادرش که تهران کار میکنه حرف زد اشکهایش سرازیر شد

با خودم گفتم خوش به حالش همهچه خواهری داره

کاش یکی هم من داشتم

-----------------

توی شهر غریب اینقدر از این بابت راحتیم

هر روز با چای و خرما و کمی نون و پنیر و سبزی افطار می کردیم

دیروز یکی از همسایه ها پیشنهاد داد افطار بریم محوطه ساختمان روی چمن ها

حلوا هلیم زولبیا بامیه میوه اش عباسعلی و ....

تا خود افطار امروز اذیت شدم

نمیخوردیم اگر بهش بر میخورد

التماس دعا این شبها فراموشم نکنید

اکبر چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:57 ب.ظ http://akbar13.com

درود خاله جان
خوبین؟
شرمنده که نتونستم زودتر بیام اینجا متاسفانه از بس درگیر کار شدم که وقت نمیکنم زیاد نت سر بزنم و سر زدنام بیشتر در حد چک کردن میل و وبلاگ خودم شده.
ما هم تو فرودگاه و تو بیابونهای قم مجبوریم تحمل کنیم که واقعا طاقت فرساست اما هر چی باشه باعث شده من پنج شش کیلویی وزن کم و کنم از این شکم بی ریخت کمی خلاصی پیدا کنم.
ما رو هم تو دعاهاتون فراموش نکنید
همیشه سبز و سرفراز باشید

تلخ نوشته ها (مسعود مشهدی) پنج‌شنبه 11 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:03 ب.ظ

در هر دوحال خاک بر سر کمیته امداد امام!


یه روز صبح زود از جلوی کمیته امداد مشهد رد شدم دیدم یه جماعت کثیری پشت در بسته اونجا جمع شدن… از پیرزن و پیرمرد گرفته تا دخترای دم بخت و بچه های کوچک..! همه قیافه ها درمانده و رنج کشیده با سر و وضعی نابسامان…! همه منتظر بودن تا کارمندای کمیته امداد بیان و به دادشون برسن…! کمک هایی در حد هیچ اما برای این جماعت همین هم غنیمت بود که صبح به اون زودی بست نشسته بودن پشت در بسته…!

امروز روز شهادت حضرت علیست…! همون علی که با روی بسته و در شب خرماو نان به در خانه های یتیمان و بی پناهان میبرد…! چرا علی کمیته امداد درست نکرده بود تا بجای اینکه خودش شبانگاه بطور ناشناس به خود زحمت داده و به در خانه های مستمندان برود انها صبح زود به کمیته امداد اون مراجعه کنن و روز روشن دست تمنا دراز کنن..!

کمک کردن به محرومین و مستمندان هم اصولی دارد برای خودش…! انها گدا نیستند تا روز روشن دست تمنا به سوی کسی دراز کنن…! ای خاک بر سرت کمیته امداد که کمک کردن هم بلد نیستی…! یا شاید هم بلدی اما اینطور کمک کردن رو ترجیح میدی..! در هر دوحال خاک بر سرت…!!


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد