نچاق
نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره استنچاق
نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره استشما میتونید به این بگین شعر؟
بسمه تعالی
عزیزان من حرف حق بشنوید که عمرست و دیگر به آخر رسید
(نصیحت از منی که آفتاب عمرم سر بام است بشنوید)
مرا روز مرگ آمده ای عزیز سرو پای من را شرابی بریز
منظور از این شراب همان آب مرده شور خانه است که داخل آن کافور است
بینداز من را به دریای می که بر دامنش سر گذارم به می
دو تا می آوردن چندان جالب نبوده حالا منظور از دریای می همان است که حافظ می گوید مرا به میکده بر درخم شراب انداز
شرابی فراهم نمایید پاک بریزید زیر درختان تاک
درخت انگور و شراب حاصل از آن که تازه با شراب طهور وعده داده شده توسط خداوند در روز قیامت مشروب شده باشد
بسازید زان می که آتش پرست اگر خورد گردد به آن حق پرست
منظور زندیق است که وقتی از آن نوشید خود به خود به خدا و پرستش او روی می آورد
بشویید زان می مرا روز مرگ بپاشید سدر(م)از آن تاک برگ
یعنی حتی آبی را که میخواهید مرا بشویید آن می باشد و سدر هم از برگ درخت تاک
کفن بایدم کرد از برگ تاک می آلوده باید کنیدم بخاک
یعنی سه تا تکه کفن من از جنس برگ تاک باشد و در حالی که به می آلوده ام در خاکم کنید با آب تطهیرم نکنید افتخار من همان می آلود بودن است
عزیزان من هول سختی است خاک به جام دمادم فشانید تاک
دوباره نصیحت کرد که عالم قبر سخت است و آسان نیست ولی بقیه اش را مفهوم نشد منظور چیه
که تا هول آن بر من آسان شود قدوم ملائک می افشان شود
از می انتظار آسانی و گشایش قبر را دارد و حتی به ملائک هم می می افشاند گویی این بهترین تحفه ایست که سراغ دارد برگ سبزیست تحفه درویش
فشانید زان رز بدون کلام به اطراف خاکم بپاشید و السلام
بدون کلام اینجا معنیش چیه؟!یعنی حتی لازم نیست فاتحه بخونید با می روی قبرم هم آبپاشی کنید و بروید؟!
که تا پاک گردد از اقذار خاک عجب سحر و جادوست این بذر تاک
اقذار خاک دیگه یعنی چه؟ اعجاب آور است می و تاک و ....؟!
نه تنها خار را می کند گلستان که مشتی خاک را می کند داستان
خار را گلستان کردن مگه درسته؟یه خار یه باغ گل؟! مشتی خاک یعنی آدم قصه داره؟چی میخواسته بگه؟
بزن سایبانی برایم از آن که تا پر شود در فضا بوی آن
سایبان قبر؟مگه قبر سایبان میخواد؟فضا پر از بوی چه شود؟
فضا را معطر کنید از گلاب گلابی آمیخته با شراب
شعر و قافیه را؟!
شرابی که نامش بود زنجبیل به قرآن تبرک کند آن جمیل
میفرمود زنجبیل یکی از انواع شراب های روز قیامت است کهگرمی داره نوع دوم شراب روز قیامت کافور است که سردی می دهد و نوع سوم شراب طهور که نه سرد و نه گرم است
سپس بعد دفنم بده جای آب به واماندگانم شرابی و ناب
شراب؟و ناب؟
که آنان نیز باده دهند به آن که از سالکان رهند
بنه روی خاکم دو صد خم می که هریک فشاند مرا می چه می؟
می ای که دو عارف بر آن ذکر گفت که حور و ملائک بدان می شکفت
بسازید جویی کنارم روان پر از باده ناب و گل زعفران
ز آن جو بده انشعابی به گور به گورم نمایید مملو حور
که هریک دهندم صراحی شراب که تا حشر مانم خرابی و خواب
ز آن جو بده انشعاب زیاد که هریک رود بهر گوری به یاد
خدا را که آن جو ز دریا رسد که تا انشعا بش به هر جا رسد
بنه نام آن یم همی سلسبیل که تا زاید آن شرب از هر سبیل
گذر هر زمانی بخاکم کنید شرابی بریزید و پاکم کنید
اگر روز حشرم کنی جستجو زکوثر شرابی نشانم بجو
خودش از ما خواست بگیم چی میشه ازش فهمید
خودش گفت ازین شعر حافظ الهام گرفته
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی که گفته‌اند نکویی کن و در آب انداز ز کوی میکده برگشته‌ام ز راه خطا مرا دگر ز کرم با ره صواب انداز بیار زان می گلرنگ مشک بو جامی شرار رشک و حسد در دل گلاب انداز اگر چه مست و خرابم تو نیز لطفی کن نظر بر این دل سرگشته خراب انداز به نیم شب اگرت آفتاب می‌باید ز روی دختر گلچهر رز نقاب انداز مهل که روز وفاتم به خاک بسپارند مرا به میکده بر در خم شراب انداز ز جور چرخ چو حافظ به جان رسید دلت به سوی دیو محن ناوک شهاب انداز
