طرحواره ها(کلیشه ها)

یه بیمارای بستری در بخش روان پزشکی به دانشجو ها گفته بود طفلک شما که این خانومه مربی تونه آدم با دیدنش...دانشجوی زیبا و ملیح و دوست داشتنی من فرناز هم گفته بود اتفاقا هیچ اینجور نیست که شما فکر کردی بعد هم اومد به من گفت خانوم این خانومه که بیمار ه دوست نداره شما را ببینه و مث اینکه مترصد فرصتی هست بلایی سر شما بیاره من نگران تون شده ام و کلی از شما تعریف کرده ام شاید تغییر عقیده دهد مبادا بلایی سرتان بیاره.به فرناز گفتم خب با هم بریم پیشش ببینم چش شده با من. 

دانشجویم فرناز اصرار که نه خانوم شما نمی دونید چه کینه ورزی هست این بیمار و اینجوریام که فکر میکنید راحت نمیشه باهاش ارتباط برقرار کرد .گفتم خب بشین برام بگو چه حرفا زده وقتی دانشجو گفت که محتوای فکر بیمار چیه تازه متوجه شدم او با کلیشه معلم ها مشکل داره با کلیشه منابع قدرت با کلیشه آقا بالا سر ها با کلیشه های ذهنی صرف نظر از اینکه ممکنه این کلیشه متفاوت باشد از آنچه در ذهن خودش است.شرطی شدن با بعضی کلیشه باعث میشه ما با اونا در گیر بشیم بدون اینکه مطالعه و تحقیق کرده باشم. 

از اینکه فرناز سی.....اح....ی اینقدر نگران من بودم حظ کرده بودم.

گذشت آن زمانی که آنسان گذشت 

وقتی تو اتوبوس می نشستیم یه برگه را میدیدم فکر میکردیم طرف جا گذاشته واسه اش متاسف می شدیم وقتی از سر کنجکاوی میخوندیمش تازه متوجه می شدیم این یه روش تربیت فرهنگی است 

نوشته زیر بر فرض فوق کپی پیست شده