سلام
غیبت طولانی هم حکایتی دارد.ها
خیلی خوبه آدم در ذخایر حفظ خود مطالبی داشته باشد که لحظه به لحظه با دیدن حوادث بیرونی فعال شود و سطوری در ذهنش ردیف شود هرچند دیگران را از بیان آن محروم دارد و نگوید و ننویسد ولیکن برای خودش هم سرگرمی خوبیست این روزها کار هایی بس حجیم دور و برم ریخته که اگر بگویم فرصت سرخاراندن برایم نگذاشته بی انصافی کرده ام ولی همت نکرده ام بیایم اینجا از آنها بگویم (بنویسم)برای خودم این مشغله ها جالب است از اینکه تحویل گرفته شده ام راضی و خشنودم ازینکه مفید واقع شده ام و گره ای با سر انگشتانم باز شده احساس مسرت می کنم مرتب مورد سوآل قرار میگیرم چرا تو فلان گرهمایی نبودی؟چرا در فلان روز ورزش نیامده بودی؟!و چرا نمی نویسی؟چرا ؟چرا؟ چرا؟
و من از اینکه آزادی انتخاب داشته ام احساس رضامندی می کنم بله بعضی جاها نتوانسته ام شرکت کنم ولی دلم آنجا بوده بعضی محرومیت ها بر من تحمیل شده فقط بخاطر اینکه از تعارض خارج شده ام و تصمیمی گرفته ام و نشده به شق دوم بپردازم ولی همینقدر بگویم بیماران حق شناسی نصیبم شده دانشجویان جویای دانش دور و برم را گرفته فامیل گرفتاری که احتیاجات خود را بیان می کنند و دست از غرور بداشته اند و راهنماییم می کنند چه گونه کمکی از دستم میاید و ...این روزا بیش از هر زمان قدر دوستان دنیای نت را می دانم آنان مرا برای جریان یافتن و در مسیر افتادن یاری کردند از من تغییر همان و از اطرافیان هم تغییرات بهتر همان.شما را به خدا می سپارم و بیادتان هستم تا فرصتی دیگر