حتما شنیده اید گاهی، که کسی خودکشی کرد ؛ به روش های متعدد ، مثلا پرتاب خود از بلندی، خوردن سم نباتی ، خوردن قرص و یا با استفاده سوئ از اسلحه.حتما خبر دارید ژاپنی ها یه خودکشی با شمشیر دارند به نام هاراکیری.
(هاراکیری در ابتدا مختص به ساموراییها بود. به عنوان بخشی از آیین ساموراییها، هاراکیری نوعی مرگ شرافتمندانه محسوب میشود، به جای آنکه یک سامورایی بهدست دشمن بیفتد. نوع دیگر هاراکیری زمانی رخ میدهد که یک سامورایی عمل خطایی انجام داده که مستوجب مرگ است. در هاراکیری، فرد هاراکیریکننده شمشیر را در شکم خود فرومیکند و آن را به چپ و راست حرکت میدهد.)
اما آیا تا به حال اصطلاح خودکشی تدریجی را شنیده اید؟
آیا دیده اید کسی خودش را با کشیدن سیگار ، یا با بی اعتنایی به سلامت خویش ، تدریجا بکشد؟
اصولا چه کسانی خودکشی میکنند؟کدام شخصیت ها؟که به زندگی از دریچه ای خاص مینگرند؟
برایتان پیش آمده فکر کنید فردی که خودکشی میکند حالا حتی انتحاری چه فکری تو سرش است؟برایتان اهمیتی دارد؟تازگی ها که چند نفر با عملییات انتحاری خود را به درک واصل کردند این سوآل برایم پیش آمده که چرا؟
یه شعر معروفی تو دهان بعضی جوانان افتاده " ای زندگی سیرم ازت، ای خدا دلگیرم ازت."
واقعا از زندگی سیر شدن منجر به انتحار می شود؟
آیا ما از خدا دلگیر می شویم؟
بیاییم به آنانی بپردازیم که دست به خودکشی میزنند .
اول از همه از خودمان سوآل کنیم:" آیا برای من پیش آمده دست به خودکشی زده باشم؟با چی؟با طناب؟ با قرص ؟با اسلحه ؟با سم؟ با سوزاندن خود؟روش اش مهم نیست .فکر خودکشی داشته ام؟حتی اگر اقدامی نکرده باشم؟آیا دفعتا میتوان خود را سر به نیست کرد؟یا تدریجا هم می شود دست به چنین کاری زد؟آیا آنکه خود را می کشد از زندگی سیر شده؟آیا احساس بی ارزشی دارد؟آیا احساس میکند باید خود را تنبیه کند؟آیا میخواهد با کشتن خود دیگری را در مخمصه بیندازد؟
آیا کشتن خود به روش دفعتا ، شهامتی میخواهد که به طور تدریجی نمی خواهد؟
آیا ممکن است برای پایان دادن به رنجی هایی که متحمل می شویم دست به خودکشی بزنیم؟
آیا یه فرد خودکشی کننده لزوما افسرده است؟