نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

آشنایی با اختلال اسکیزو فرنیا درمان آن عوارض داروهایش و پاسخ گفتن به ابهامات خانواده ها

جلسه دوم آموزش به خانواده

اسکیزو فرنی نوعی بیماری روانی است که فرد رفتارش عجیب و غریب تفکرش دچار مشکل و احساساتش خصمانه شده است.فرد دچار اسکیزو فرنی بعضی سلامت ها در حیطه تفکر و رفتار و احساس را ندارد و این باعث میشود نتواند همرنگ جماعت شود و سازگار با اجتماع شود و اجتماع او را از خود میراند منزوی می کند به کنجی هل میدهد و او مجبور می شود بدون همدم زندگی کند کم کم او اعتمادش را از آدما از دست میدهد و زمزمه می کند از دیو دد ملولم و انسانم آرزوست بله آن انسان که از سر انسانیت مرا بپذیرد با من با گذشت و مهربان باشد مرا هم به عنوان یک گزینه خاص در بین گزینه هایش جا دهد ولیکن هر چه می گردد او را نمی یابد و آن شعر می یافت نشود ما گشتیم نبود نگرد

انسان مبتلا به بیماری اسکیزو فرنی نمی تواند افکار خود را متمرکز بر یک موضوع کند و از آن بگوید هر آنچه را به طور تصادفی به ذهنش می رسد میگوید و ممکن است چشمان ما از حدقه بزند بیرون که این بلغور کردن ها چه معنی میدهد ایشان را چه شده منظورش چیست و ما چون در درک او و رفتارش عاجز میمانیم وحشت زده شده و ازش فرار می کنیم همین فرار ما بر مشکل او می افزاید و انزوای او را از جمع بیشتر می کند.

تفاوت پزشکان با دیگر مردمان اینست که فقط تماشا می کنند این چند تا علامت دارد و چگونه نشان میدهد و راه حل مقابله با مشکلات فکر و احساس و رفتار او را در درمان داروی میدانند خیلی امید به او ببندند از یک روانشناس هم به عنوان همکار در کنار خود بهره میگیرند و بسیار بهتر خواهد بود اگر به پرستاران بخش روان پزشکی هم توصیه هایی در نحوه برخورد با آنها بکنند.

بیمار اسکیزوفرن ممکن است احساس خصومت کند افکارش بدبینانه باشد و رفتارش پیش دستی در حمله کردن به سوژ] ای که مورد اعتمادش واقع نشده است.

او پذیرفته نشده از جمع تارانده می شودو انزوای اجتماعی ام را بد حال تر می کند.

آشنایی با اختلال اسکیزو فرنیا درمان آن عوارض داروهایش و پاسخ گفتن به ابهامات خانواده ها

جلسه دوم آموزش به خانواده

اسکیزو فرنی نوعی بیماری روانی است که فرد رفتارش عجیب و غریب تفکرش دچار مشکل و احساساتش خصمانه شده است.فرد دچار اسکیزو فرنی بعضی سلامت ها در حیطه تفکر و رفتار و احساس را ندارد و این باعث میشود نتواند همرنگ جماعت شود و سازگار با اجتماع شود و اجتماع او را از خود میراند منزوی می کند به کنجی هل میدهد و او مجبور می شود بدون همدم زندگی کند کم کم او اعتمادش را از آدما از دست میدهد و زمزمه می کند از دیو دد ملولم و انسانم آرزوست بله آن انسان که از سر انسانیت مرا بپذیرد با من با گذشت و مهربان باشد مرا هم به عنوان یک گزینه خاص در بین گزینه هایش جا دهد ولیکن هر چه می گردد او را نمی یابد و آن شعر می یافت نشود ما گشتیم نبود نگرد

انسان مبتلا به بیماری اسکیزو فرنی نمی تواند افکار خود را متمرکز بر یک موضوع کند و از آن بگوید هر آنچه را به طور تصادفی به ذهنش می رسد میگوید و ممکن است چشمان ما از حدقه بزند بیرون که این بلغور کردن ها چه معنی میدهد ایشان را چه شده منظورش چیست و ما چون در درک او و رفتارش عاجز میمانیم وحشت زده شده و ازش فرار می کنیم همین فرار ما بر مشکل او می افزاید و انزوای او را از جمع بیشتر می کند.

تفاوت پزشکان با دیگر مردمان اینست که فقط تماشا می کنند این چند تا علامت دارد و چگونه نشان میدهد و راه حل مقابله با مشکلات فکر و احساس و رفتار او را در درمان داروی میدانند خیلی امید به او ببندند از یک روانشناس هم به عنوان همکار در کنار خود بهره میگیرند و بسیار بهتر خواهد بود اگر به پرستاران بخش روان پزشکی هم توصیه هایی در نحوه برخورد با آنها بکنند.

بیمار اسکیزوفرن ممکن است احساس خصومت کند افکارش بدبینانه باشد و رفتارش پیش دستی در حمله کردن به سوژ] ای که مورد اعتمادش واقع نشده است.

او پذیرفته نشده از جمع تارانده می شودو انزوای اجتماعی ام را بد حال تر می کند.