نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

مردگان و زندگان فرقی هم دارند؟

شما نیز درین جهان زندگی میکنیِ

در جریان قرار میگیری

حس های چندگانه با جهان اطرافت ارتباطت میدهد.

ناظری .

شاهدی.

می بینی

می شنوی

درک میکنی .

شنیده هایی داری

تجاربی اندوخته ای

سبک سنگین کردن میدانی.

به قضاوت می نشینی

.ولی چرا؟

چرا ترجیح میدهی سکوت کنی؟

عافیت طلبی؟

گمان هایی داری

حدس هایی می زنی .

ولی چرا؟...

لب به انتقاد گشودن ُُُ،حضور داشتن ،نظارت ،مشکلی برایت ایجاد کرده؟

چرا سکوت؟

چرا بی تفاوتی؟

چرا بی اعتنایی؟

اگر تو ،من، او

هرکجا هستیم

باشیم

اینگونه نمی ماند

ادامه نمی یابد

متوقف می شود

مهر از لب بگشا

د. چیز طیره عقل است

لب فرو بستن

به وقت گفتن





و گفتن

به وقت خاموش

هرکس فاطمه را بیازارد مرا آزرده وهرکس مرا بیازارد خدا را آزرده

گل، بر من و جوانی من گریه می‌کند
بلبل به خسته جانی من گریه می‌کند

از بس که هست غم به دلم، جای آه نیست
مهمان به میزبانی من گریه می‌کند

از پا فتاده پا و ز کار اوفتاده دست
بازو به ناتوانی من گریه می‌کند

گل‌های من هنوز شکوفا نگشته‌اند
شبنم به باغبانی من گریه می‌کند

در هر قدم نشینم و خیزم میان راه
پیری، بر این جوانی من گریه می‌کند

گردون، که خود کمان شده با چشم ابرها
بر قامت کمانی من گریه می‌کند

این آبشار نیست که ریزد ز چشم کوه
بر چهره‌ خزانی من گریه می‌کند

فردا مدینه نشنود آوای گریه‌ام
بر مرگ ناگهانی من گریه می‌کند