نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

مهم ترین دغدغه شمای ذانشجو چیست؟


بسم الله الرحمن الرحیم

فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش

گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش

دل ربایی همه آن نیست که عاشق بکشند

خواجه آنست که باشد غم خدمتکارش

دغدغه در لغت به معنای پنهان کردن چیزی،

ترس، بیم، تشویش خاطر .

) فرهنگ معین:  «دغدغه مند» به مشوش خاطر، پریشان حواس گویند (

بی شک دغدغه، همزاد انسان است و هیچ فردی را در هیچ مقطعی از زندگی نمی توان یافت که بدون دغدغه باشد;

 با این تفاوت که دغدغه های هر فرد، بستگی به نوع جهان بینی . بایسته ها و کاستیهای وی در مسیر حرکت و نیز گستره آرمانهای وی دارد .

 در آموزه های اسلامی هر دغدغه ای که انسان را به سوی خدا و حیات عزتمند سوق دهد، دغدغه ای مقدس به شمار می آید هر چند که این دغدغه ازدواج، اشتغال، کسب درآمد حلال و ... باشد .

آنچه در پیش رو است نگاهی است کوتاه، به دغدغه های دانشجویان عزیز که بایدها و نبایدهای خود را به تصویر کشیده اند . دغدغه شمای دانشجو چیست؟

دغدغه شمای مربی چیست؟

دغدغه شما سرپرست خا نوار چیست؟

دغدغه سران مملکت چیست؟

دغدغه  پسران جوان چیست؟

دغدغه مادران کهنسال چیست؟

دغدغه شورای آرد و نان اصفهان چیست؟

دغدغه شهردار اصفهان چیست؟

دغدغه ریاست دانشده تغذیه دانشگاه اصفهان چیست؟

دغدغه ناظمه خوابگاه چیست؟

مهم ترین دغدغه  دوران شیرین و پر رمز و راز دانشجویی برای من این مسئله است که :

؛ آیا به معنی واقعی کلمه دانشجو و جویای دانش بوده ام یا خیر؟

آیا توانسته ام نسبت به دوران قبل فقط چند پله ناقابل بالاتر بایستم یا نه؟؛

 من این برتری را صد البته تنها در یک جنبه خواستار نیستم . جنبه اخلاقی این برتری، کمتر از جنبه علمی برایم ارزش مند نیست و چه بسا رسیدن به مورد دوم بدون درک اهمیت مورد اول، چندان باعث به خود بالیدن نیست .

دغدغه اتصال به مراتب بالاتر پس از تحصیل به طوری که برای خودم و دیگران قابل مشاهده و لمس باشد و در رویارویی با فراز و نشیب های زندگی یاری ام نماید، اکثر اوقات مرا در این دوران گذرا و پر شور جوانی و دانشجویی به خود اختصاص داده است .

به این اندیشه ام که چگونه باید زندگی کرد

 و چراغ کم نور علم خود را فرا روی راه  زندگی قرار دارد تا راهمان روشن شود .

می خواهم راه میان بر رسیدن به کمال انسانیت را پیدا کنم .

 در اندیشه ام درخت پر بر و باری را می بینم که از زیادی ثمر سر به زیر گرفته، فروتنی می کند . آرزویم مانند آن درخت شدن است . بیزارم از درخت بی بری که سر در آسمان دارد و تهی و بی تامل از کنار همه چیز و همه کس می گذرد .