نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

خشم

شاید فکر کنی خشمگین شدن امری طبیعی است و دیگران باید بپذیرند

البته حق با شماست خشم میتواند مقدس باشد و حتما شنیده اید از خشم حلیم باید ترسید

پس کاظمین الغیظ چه می شود؟

برای چند بار باید خشم را فرو خورد؟

چهره فرد خشمگین ایجاد رعب می کند و چه کسی حق دارد بنده ای از بندگان خدا را بترساند ؟

.شما می دانید عزراییل که فرشته مرگ است به دلیل وجود ترس از مرگ(رعب و  وحشت) نزد بندگان خدا محبوب نیست.

آیا شما از یک فرشته برترید که بر شما ببخشایند بترسانی شان؟

چرا مکرر به تذکراتی بر می خوریم که خشم خود را اداره کنید؟

کنترل کنید و تبدیل به نیرویی خلاقه کنید؟

خشم یک انرژی عظیم درون انسانست که چنانچه کانالیزه شود می تواند تاثیری شگرف بر جای بگذارد.

خشم یک روش ارتباطی است .

اگر خشمگین شدی

 اول از همه بدان امری طبیعی اتفاق افتاده و تو همانند هر انسان دیگر میتوانی خشمگین هم بشوی چون همانند آنان شاد و غمگین هم می شوی

.دوم منبع خشم خود را مشخص کن آیا این از درون من نشات میگیرد که به هر عامل مخالف خود عکس العمل خشم نشان دهم؟یا عامل خاص خارجی باعث خشم من شده این عامل خارجی آیا فقط مرا این چنین بر آشفته می کند یا هر کس دیگری هم جای من باشد چنین بر آشفته خواهد شد؟

خب حالا این ابراز خشم چه نتایجی به بار خواهد آورد؟

آیا خشم من مقدس است و باعث تنبه و آگاهی در طرف مقابل من می شود؟یا مخرب است و تایید نشده؟یعنی انتقام گیری؟

خشم را بیان می کنم؟یا در اندرون سینه ام پنهان می کنم؟

بیان کردن اش خوب است؟یا پنهان کردنش؟

اگر کظم غیظ کردم و بیمار شدم بهتر است(یعنی جسمم آسیب دید)؟ یا بیان کردم و اجتماع اطراف خود را منقلب کردم؟

نوع مغبوض بیان خشم کدام است؟

مگر نه اینکه حضرت علی (ع)فرمودند ند از خشم حلیم بترسید؟

یعنی در مقابل شما یکبار کوتاه می آیند دو بار کوتاه می آیند دفعه سوم عکس العمل نشان می دهند آن وقت ممکن است آن چنان عکس العملی ببینی که دیگر از تو نه نام ماند و نه نشان؟

اینکه گفته اند تا مظلوم نباشد ظالم به خود این همه جرآت جسارت کردن نمی دهد در واقع ترغیب دیگرانی است که من نسبت به آنان بیان خشم کرده ام آنها هم ملزم به عکس العمل شده اند و این عین عبادت است؟من خشمگین شوم و بر دیگری پرخاش کنم بهتر است یا مورد خشم و غضب قرار گیرم؟

آنچه برخود نمی پسندی بر دیگران روا مدار.آیا دیگرانی که مورد خشم و پرخاش من قرار میگیرند ممکن است کینه پیدا کنند و مترصد فرصتی برای ضربه زدن به من بر آیند؟(بگویند زدی ضربتی ضربتی نوش کن؟)

اینکه دیگران گاهی بر من می بخشایند ابراز خشم را ناشی از بزرگواری آنان است؟یا ناشی از محق بودن من؟

خشم و عشق هر دو موتور محرکه آدمی هستند از کجا بفهمم اینجا ابراز خشم ضروری است و در جای دیگر مخرب؟

آیا انسان باید مثل بز نگاه به صحنه هایی کند که می تواند تاثیر بر آن داشته باشد؟

مثلا اگر کودکی را دیدی که پر های خروسی را تعمدا دانه دانه می کند و خروس در رنج است باید خاموش بنشینی؟یا باید خشمگین شوی و مانع رفتار گستاخانه آن کودک شوی؟

گاهی اوقات خشم تو باعث می شود از راه حق جدا شوی.عمرو ابن عبدود به روی چهره مقدس  حضرت علی (ع)خدو(تف)انداخت تا ازین ذلتی که علی (ع)بر سینه اش نشسته رهایی اش دهد هر چه زودتر سرش را از تن جدا کند ولی علی (ع)از روی سینه اش برخاست مبادا برای دفاع از نفس او را فجیع تر از آنچه حق می دانست به درک واصل کند.

طرز کاربرد خشم و جایگاه عکس العمل خشمگینانه را باید مورد توجه قرار داد .

خشم میتواند خدمتگزار جامعه باشد وقتی موکدا بر امری پافشاری می کنی و روابط اجتماعی را اصلاح می کنی .

شما باید بدانی بیان خشم بهتر است از پنهان کردن آن.

به خصوص که خشم های فروخورده شده هضم نشده(تجزیه تحلیل نشده)باعث و بانی تمامی بیماری های جسمانی اعم از زخم معده میگرن ...و...و...و...و..هست

 درست است که کظم غیظ( خوردن خشم)  نشانه ای از رهروی امام موسی کاظم (ع) است ولیکن به شرطی که سر دلت را نزنه و کاملا حلاجی شود (تجزیه تحلیل)

سرکوب کردن خشم ،نشانه نداشتن اعتماد به نفس کافی است . رفتار جسورانه، نشانه داشتن اعتماد به نفس است ولیکن به هر چیزی گیر دادن و از هر نکته بر آشفته شدن برای حضور در زندگی با جمع سم است.

انسان موجودی اجتماعی است و به نفع اوست بین اعضا اجتماع باشد ید الله مع الجماعه.

پنهان کردن رنجش های خاطر و تبدیل شدن آنها به کینه دیرینه همانند آتش زیر خاکستر عاقبت بروز خواهد کرد و ممکن است گرهی را که میشد با سر انگشت باز کرد دیگر با دندان هم باز نشود کرد و این عاقلانه نیست .

مزاح کردن از زیادی جدی گرفتن امور  پیشگیری به عمل می آورد.

بعضی وقت ها از ترس تفریط به افراط رو می آوریم در صورتیکه خیر الامور اوسط ها.

آغازین روز ماه مبارک امسال

روز اول ماه رمضان سه تا اتفاق افتاد که باعث مسرت شد 

اول داداشی از شیراز دخترش را آورد و مهمان ناهار من بود 

دوم عسل دختر نازنین دوستم را که مصمم به خاتمه دادن به زندگی خود بود                         ملاقات کردم و...

سوم افطاری رفتیم خونه داداشی کوچولوی ورشکسته مالی که الان سومین ماه است میگه حالم بهتره. 

ماه رمضان با همه جذابیت هاش برای من حسن مطلع اش اینا بود 

خدا ما را درین ماه قرین لطف وکرم               خویش.... 

و اما این فال را گرفتم برای دوستم که دیگه باهاش قهر شده ام شما هم بخونید جالبه  

 

 

و اما 

در آمد بار دیگر ماه یزدان
به فرّ و شوکت و فیض فراوان

صباح مکرمت گردید طالع
منوّر شد جهان از طلعت آن

بهار توبه و آمرزش آمد
مه ایمان و عید حق پرستان

نسیم مغفرت هر سو وزان است
سحاب مرحمت باشد خروشان

مه روزه است و هنگام عبادت
خوشا حال نکوی روزه داران

در آ در مکتب «صوموا تصحوا»
که در آن می‎شود امراض درمان

هلا بر خود بنازید و ببالید
که ایزد را در این ماهید مهمان

الا ای معصیت کار گرفتار!
که از کردار خود هستی پشیمان

چرا بیگانه‎ای از درگه دوست؟
چرا حال تو زار است و پریشان؟

بنه تاریکی جهل و ضلالت
بیا در پرتو انوار قرآن

مپو زین پس ره شرّ و شقاوت
بیا اندر طریق خیر و احسان

مشو نومید از عفو خداوند
و گر هستی غریق بحر عصیان

بیا در مکتب «توبوا الی الله»
ز قرآن آیه «لاتقنطوا» خوان

جهان را نور رحمت کرده روشن
منوّر شد ز اشراقش دل و جان

مبادا کفر این نعمت نمایید
که نعمت، سلب می‎گردد ز کفران

مبارک ماه و اوقات شریفی است
به لهو و بیهده ضایع مگردان

غنیمت دان دعا و عرض حاجات
نماز و روزه و نیکی به اخوان

به خود آ ای گنه کار نگون حال!
رها کن رشته بیداد و طغیان

بیا با خالق خود آشنا شو
مرو زین بیش، اندر راه شیطان

خدایا! از کرم بر من ببخشای
به رویم باز کن ابواب عرفان

ز ما بر احمد(ص) و آلش تحیّات
فروزان تا بود مهر درخشان  

                                                  ؛صافی گلپایگانی؛