-
[ بدون عنوان ]
شنبه 3 اردیبهشتماه سال 1390 09:48
افرادی که کنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامهای برای کنترل عصبانیت دارند. تهیه و تدوین: الهام عیوضی عصبانی نشو. عصبانیت واسه ات سمه. میدونم نمیتونی. میدونم نمیشه. میدونم سخته ولی سعی کن راه هایی که بهت پیشنهاد میکنم بکار گیر. شاید راحت تر بتونی کنترل عصبانیت کنی ببین تو فقط ناظر هستی ولی واقف نیستی...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 13:15
خبر از نشست
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 10:35
رفتیم خانه سالمندان قرار شد بچه ها نظر بدن رحیم فش : شاید خیلی عجیب بود! اما فهمیدم واسه پیدا کردن شور زندگی یه هم چین جاهایی هم میشه رفت ته یه راهرو ، توی اتاق یکی التماست میکنه که پیشش بنشینی و بدون اینکه هیچی بگی قربون صدقه ات میره .! شاید بشه نوه اش باشی یا شایدم دخترش.مهم اینه که با حرف زدنش آرومت میکنه !حس می...
-
توصیه ها به دانشجویان بخش
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 09:03
آیا شما به عنوان یک پرستار حاضری وقت خود را با بیماری که از لحاظ انگیزه درمان فقیر است وقت صرف کنی؟ آیا وقت تلف کردن نمی دانی پا به پای او قدم از قدم برداری؟ یک بیمار روانی اعم از زن یا مرد نیاز دارد درباره خودش و رفتارهایش بداند. با خود میگوید واقعا چرا من این چنینم؟ مرا چه شده؟ کیست این پنهان مرا در جان و تن ؟ کز...
-
چگونه میتوان کمک کرد؟
چهارشنبه 31 فروردینماه سال 1390 06:32
خبر در تایید خبر فوق
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 28 فروردینماه سال 1390 15:37
بحث مکانیسمهای دفاعی پیوند محکمی با موضوعات ناکامی (Frustration) ، اضطراب (َAnxiety) ، (Mental Disorder) دارد ولی این بدان معنی نیست که این مکانیسمها نه فقط در افراد نابهنجار و دچار اختلال دیده میشود، بلکه افراد سالم و بیمار برای حفظ یکپارچگی خود در مقابل و حقایق ناگوار (نظیر آرزوها ، خواسته ، افکار و رفتار) بصورت...
-
چه مبارک سحری
جمعه 26 فروردینماه سال 1390 20:30
بلاگ اسکای آغاز نهمین سال فعالیت خودش را جشن گرفته.من هم کیک اش را شیرین یافتم.به زودی حضور خودم را در این سیستم وبلاگ نویسی جشن میگیرم من نیز آغاز نهمین سال نوشتنم را در اینجا جشن میگیرم.آرشیوم دور از دسترس است .پنهان شده.
-
تفاوت ها، تنوع ها و میل به زندگی
پنجشنبه 25 فروردینماه سال 1390 06:25
بخش روان پزشکی میتونه برای ساعتها تفکر کردن بکار آید شاید آِنقدر فرد نیازمند بیابی که آموزش دهی که نیازی نبینی اینجا باشی و به ذهن خود فشار آوری برای نوشتن. هفته ای که با روز پرستار و جشن آغاز شد به انتها رسید و هیچ روز نگذشت جز آنکه جذاب بود به طوریکه پسرم از تهران زنگ زد مامان دیگه یادی از ما نمی کنی شما همون نبودی...
-
یه اصطلاح انگلیسی ؛با کفش دیگران راه رفتن؛
سهشنبه 23 فروردینماه سال 1390 06:16
خبر خداوندا به من کمک کن قبل از این که بخواهم درمورد ِ راه رفتن ِ دیگران قضاوت کنم ، با کفش های آنها راه بروم !( دکتر علی شریعتی ) هنگامی که کودک شما شخصیت های مختلفی را وانمود سازی می کند، درحال تجربه کردن "راه رفتن با کفش های دیگری است". با کفش های دیگران راه رفتن" به دستیابی او به مهارت های مهم...
-
معرفی همکار محترم
پنجشنبه 18 فروردینماه سال 1390 16:25
اینجا
-
بی تحرک
چهارشنبه 17 فروردینماه سال 1390 09:31
بی حرکتی روانی؟! بهار است بپا خیز به خود حرکتی ده با نشاط باش
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 فروردینماه سال 1390 10:11
اولین مطلب سال نو سال نو شد.شما قاعدتا باید خوشحال باشید ولی ممکن است غمی را در اعماق قلب خود احساس کنید.نه؟رد میکنید؟خب قرار نیست همه دلها مثل هم احساس داشته باشن.من در اعماق قلبم احساس غمی مبهم دارم.چرا؟معلومم نیست.درمان اون چیه؟خودم فکر میکنم پناه بردن به تنهایی سکوت و خیال.آرام آرام قدم زدن در پهنه یک دشت وسیع که...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 12:24
یه مادر تا درگاه اتوبوس پسرش را همراهی کرد.او رفت و این به خانه بازگشت. او رفت تا آینده ای را رقم زند و این ماند تا با تنهایی خود کنار بیاید. آیا این روزهای بهاری را با امید میگذراند؟ آیا او میتواند درین روزهای رخوت بار درس هم بخواند؟ با هم بهاری داشتند در آرامش. در آخرین دقایق باقیمانده نجواهایی داشتیم. نمی دانم بر...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 06:15
-
مروری بر 52 تا روز12 فروردین عمر ازدست رفته
جمعه 12 فروردینماه سال 1390 08:44
یه تصادف چه ها که نمیکنه تصادفا افتادیم تو دنیا. دنیایی که از هیچ چیزش سر در نمیاریم. و جالبه که چقدر هم غره ایم. تصادفا نگاه مون به کسی گره خورد. و جهتی برای زندگی مان مشخص شد. عجب! دوتا چشمای بزک کرده من ناظر چه نمایش هایی که تبوده درین ایام آغاز سال.! دوازدهم فروردین سال 1338 :دخترک یک ماه و نیمه بوده ام.که مادرم...
-
احترام؟محبت؟تکلف؟کلیشه؟فاصله؟تعبیر شما؟
سهشنبه 9 فروردینماه سال 1390 08:13
دیشب مهمون بودیم. نمایشی از محبت و احترام و ملاحظه را مشاهده کردم .پدر خونه وارد شد. همه فرزندان به احترام پدر بلند شدند. من با تعجب ناظر این صحنه بودم این خانواده که اینقدر بهم عشق میورزند چگونه با تکلف با هم برخورد میکنند؟ پدر برای بچه ها موجود مقدسی بود. بچه جلوی پدر پا دراز نکرده بودند. تو عمرشان تو اتاق شخصی پدر...
-
هفته ای با نوروز
دوشنبه 8 فروردینماه سال 1390 08:34
تا به امروز همه روز جالب بر من گذشته به لطف خداوند و حضور نازنین دوستانم توانستم بدون سختی این ایام سخت را بگذرانم. امسال پسرم که دانشجوی تهران است نزد ما بود و شاید این شادی توانست اندوه جانکاه از دست دادن خواهران و خواهر زاده هایم را بر من هموار کند سفر36 ساعته ای هم به یزد داشتیم که با احتساب زمان رانندگی در بیابان...
-
ارابه مرگ
چهارشنبه 3 فروردینماه سال 1390 17:07
امروز هفده سال ار اون روز میگذرد که ما با هم عازم عید دیدنی شدیم ولی با هم به مقصد نرسیدیم و دیگر نتوانستیم همدیگر را ببینیم من و دو تا خواهر و چهار فرزند خواهر بزرگم با هم سوار بر خودرو ها شدیم ولی ما به مفصد رسیدیم ولی آنان میانه راه جا ماندند در حالی که... ای کاش قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز همدیگر نمانیم خواهر...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 اسفندماه سال 1389 05:13
به اتفاق سه نفرسرپرست دیگر وچهل نفر دانشجو ،سرساعت 2ونیم راهی شدیم سرای سالمندان صارقیه
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 19 اسفندماه سال 1389 07:11
سلام صبح شما به خیر دوست عزیز بازدید کننده قراره به اتفاق دانشجوها بریم خانه سالمندان صادقیه امروز روز نیکوکاریه میگم شعار ؛بیایید شادی هایمان را قسمت کنیم؛را شنیده اید؟ قراره بعضی ها کاروان شادی ما را همراهی کنند اگر شما هم می آیید سر ساعت یک دانشکده پرستاری باشید تا ساعت سه هم طول میکشد دوربین فراموش تان نشه و ام پی...
-
جلب توجه
چهارشنبه 18 اسفندماه سال 1389 05:59
یه فرشته را میشناسم که اصلا اهل جلب توجه نیست وقتی به آدمایی فکر میکنم که به هر قیمتی توجه گدایی میکنند و به این فرشته هم نگاه میکنم میگم فاصله از کجا تا کجا؟ این فرشته(به تعبیرمن) که من می بینم اش فقط سرش به کار خودش گرمه با توجه و تمرکز عالی به قدری زیباست به قدری دوست داشتنی و مهربونه با خودم می اندیشم چگونه چنین...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 17 اسفندماه سال 1389 07:18
ای دل از حانه درآ از گل و گلـــخانه بگو درد خود را تو رها ، از دُر و دردانه بگو کنج خلوت منشین دور شو از فکر و خیال عاقـــلان را تو رها ، از دل و دیوانه بگو گرچه دوری ز دیار و غم غـــــربت داری درد غربت تو رها ، از سر و سامانه بگو رو سوی میکـــــده کن باز بزن جام دگر قهر ساقی تو رها ، از می و پیمانه بگو چند گویی که به...
-
عکس و من
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 15:41
تاثیر آموزش عکاسی بر خود پنداره دانشجویان برایم بگو وقتی میری جلوی عکاس ، چگونه زاویه میگیری؟ تا بگویم چه شخصیتی داری. موسیقی ،درمان اختلالات روانی را میکند نقاشی نیزچنین ادعایی دارد ولی آیا عکاسی هم؟ بله تو سعی میکنی یه خود غیر واقعی نشان دهی ولی رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون چند تا دونه عکساتونو بیارین چون...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 14 اسفندماه سال 1389 04:01
مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم بولاى تو که گر بنده خویشم خوانى از سر خواجگى کون و مکان برخیزم ((حافظ))
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 13 اسفندماه سال 1389 06:55
امروز جمعه هوا برفی و سرد .امروز روز پر ازشادی ونشاطیرا برایتان آرزو میکنم.آغازتنظیم برنامه ها روزهای پایانی سال
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 اسفندماه سال 1389 16:23
سفر خوبی بود.جای شما خالی
-
آموزش بیماران در جهت پذیرش بیماری
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 09:24
امروز هم قراره برم بیمارستان خورشید با خانومای بستری در بخش در جهت پذیرفتن بیماری صحبت کنیم. سوآل من از اوناست اگر ازشما بخواهند در جهت پذیرش مشکلات خود اقدام کنی این به چه معناست؟ فردی بیماری روانی است و پزشکان تشخیص داده اند باید بستری بشهُ، دارو بخوره و تحمل شرایط پر استرس را نکنه تا روال عادی زندگیش حفظ شود...
-
اگر دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده
سهشنبه 3 اسفندماه سال 1389 07:50
این یکی از چیزایی است که دیده ای. حتما بقیه اش را هم میدونی بدان....و... خب حالا اگر دیدی....بدان.... بله ما قراره تو کلاس درس مون باشما همین چیزا را بحث کنیم اگر دیدی.... بدان..... تمام آیا ممکنه نبینی؟ ببینی و دقت نکنی؟ آیا ممکنه یه حدس هایی هم بزنی؟ ولی ما میخواهیم بگیم این که من میگم نه اونکه تو فکر میکنی. کلاس...
-
آغاز درس و ...
دوشنبه 2 اسفندماه سال 1389 09:01
بچه های دانشجو سر ساعت چهار تو کلاس بودند. دانشجویان تغذیه ترم 2 کلاس شماره 7 دانشکده بهداشت احتمالا خیلی هم خسته بودند چون درس های سنگین تو ساعات قبل تشکیل شده بود و اونم روز دوم بازگشایی کلاسها شون وقتی رسیدم تو کلاس احساس کردم این کلاسی که به من وعده داده شده نیست. کلاسی با 53 نفر دانشجو. گلایه کردم چرا هفته گذشته...
-
ملاقات با تاخیر ۲۸ ساله
جمعه 29 بهمنماه سال 1389 07:28
دیروز مثل پریروزتعطیل بودم و قاعدتا تو خونه مشغول تغییر دکوراسیون.روزهای خونه تکونی وآماده شدن برای نوروز.چه شود وقی مهمان ها بیان. رفتم خیاطیو...رفتم خرید و ...رفتم خونه مامان و...خیلی جالببود اما جالبترینش ساعت شش عصربود که رفتم خونه مادر همسر . چون دوست دوران کودکی همسر را دعوت کرده بود با همسرش و ۵تا دخترش . توران...