نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

از پنجره چشم خودت ، تو چگونه به نظر می رسی؟

اگر یه روز بنشینی و خودت را بی حب نفس نگاه کنی؛خودتو چگونه می بینی؟ 

به عبارت دیگر نظرت راجع به خودت چی چیه؟ 

من و شما به خودمان چگونه می نگریم ؟

آیا دید والدین به ما (که قربون دست و پای بلورینت شوم یا تو هیچی نمیشی )میتواند بر قضاوت ما بر خودمان موثر باشد؟ 

والدین مان با ما چه می کنند؟ 

آنها چه اثراتی بر روان ما میگذارند؟(با روان ما چه میکنند؟) 

آیا راقم سطور نوشته شده در ذهن ما ؛درباره خودمان ،والدین و نزدیکانند؟  

دیروز جوانی سی و چارساله آمده بود اتاق من تا با هم درباره چگونه می شود تن به ازدواج داد صحبت کنیم. 

معرف او هم فرزندم بودکه اعتراض داشت به دیر شدن ازدواج ایشان.  

میگفت فرزند اول خانواده هشت نفره شان است. 

چهره اش از رنج زود رنجی حکایت داشت. ادعا داشت مادرش در انزوای اجتماعی اش نقش پر رنگی داشته است .او معتقد بود تربیت های متفاوت جوانان ناشی از متفاوت برخورد کردن های مادران شان است.بسیار درس خوان و در مقطع دکتری بود ولی نمی دانست چرا نمی تواند بدون داشتن دغدغه اعضا خانواده ازدواج کند. 

گر طبیبانه بیایی به سر...

روز چهارشنبه گذشته به دعوت یکی از همکاران دانشکده دندان پزشکی دانشگاه رفتم برای معاینه دندان هام. 

بگذریم که طی معاینه پزشک دندان با من به چه توافقی رسید اما دیدم  داشتن متخصصین متواضع در سطح استاد دانشگاه باعث جلب همکاری یه بیمار روانی مقاوم به درمان شده بود. 

دیدم چقدر با او محترمانه ومهربانانه برخورد می کنند و او که تا قبل از این به هرنوع معاینه مقاومت نشون میداد رام شده بود. 

دکترش را چقدر دوست داشت بیادم آمد این شعر 

 

گر طبیبانه بیایی به سر بالینم            به دو عالم ندهم لذت بیماری را