اگر بخوای با کسی از ادراک بگی؟
چی میگی؟
ادراک را می توان از نظر رفتار و تجربه و از نظر مکانیزم هائی که در آن بکار می روند مورد مطالعه قرار داد و بهر حال از هر نظر که مورد مطالعه واقع شود،ادراک امر پیچیده ایست.
فرد گیرنده در ادراک سهم مهمی بر عهده دارد اما عوامل دیگر نیز در آن موثرند.
کمکی که من می تونم بکنم اینه
که بگم :
ادراک یه پردازش ذهن است از آنچه به وسیله اندام های حسی دریافت شده و آنچه از قبل در ذهن به عنوان تجربه ذخیره شده.(منظور از ذهن ناخود آگاه فرد است).
اندام های حسی کدام ها هستند؟
خب معلومه:
گوش، چشم، بینی، زبان و پوست
تو در فضایی قرار گرفته ای
صدایی به گوش ات می رسه.
چشمت هم منظره ای را می بینه
بویی هم به مشامت می رسد
لحظه به لحظه ادراکاتت شکل گرفته و قوت میگیره و تکمیل میشه
تضعیف و تقویت میشه
تا اینکه نهایتا در تو یه درک خاص رخ میده.
وقتی همه اطلاعات را جمع آوری کردی
اونوقت روی هم دیگر می ریزی این اطلاعاتت را
و پردازشی جدید و منحصر به فرد(خاص خودت) میکنی
و نتیجه ایی میگیری از صغری و کبری کردن های خودت.
هرچقدر هوشت با دیگران فرق بکنه.
هر چقدر تجارب قبلیت بیشتر از دیگران باشه.
هرچه میزان سرک کشیدنت تو سوراخ ،سنبه ها بیشتر از دیگران بوده باشه
در پردازشت متفاوت مهره ها را می چینی و به میزان بیشتری از اشکال محتمل دست می یابی.
تو نیاز هایی داری
این نیاز ها شامل نیاز های روانی و جسمانیست.
گرسنگی نیاز جسمانی .مهر طلبی نیازی روانی(نیاز به محبت).
نمی تونم بگم کدام بیشتر موثر است بر تو ِ،ولیکن میخوام بگم ادراکاتت تاثیر می پذیره از نیاز هات.
نمی تونی بگی نه ،من مبرای از نیاز هام میتونم ادراک داشته باشم.
(نیاز های انسان اعم از جسمانی و روانی(بیست وشش نیاز روانی داریم)ادراک را تحت تاثیر خود قرار میده.)
ببین نیاز به آب داری (تشنه ایی) به دنبال آب میگردی چشات یه سراب می بینه بر سرعت قدمهات می افزایی ادراک می کنی آبه
ولی وقتی طی طریق می کنی و می رسی به اونجا، پی می بری یه خیال بوده آب در کار نیست(به این میگن خطای باصره)به علت شدت تمایل به آب(تشنگی) . که در هاجر مادر اسماعیل دیده شده است و او را واداشته هفت بار بین کوه صفا و مروه بدود.
در ادراک خود تجدید نظر می کنی.
نیاز به امنیت یک نیاز روانی است.
چگونه شخصیت معیوب ادراکات را تحت تاثیر قرار میده.؟
نیاز ها اعم از روانی)مثل نیاز به پیشرفت(و جسمانی)نیاز به خواب(ادراکات انسان را دستکاری می کنند. آدم گرسنه که نمی تونه متوجه بشه یه غذا بی مزه است او برای رفع گرسنگی غذا میخوره و در اون لحظه این غذا مثل مرغ بریان برایش مزه میده.نون و پنیر را هم مثل مرغ بریان با ولع میخوره واسه همینه میگن تا گرسنه نشدی غذا نخور مبادا تنوع طلبی کنی
تاثیر شخصیت های مختل بر ادراکات افراد را هم نمیشود نادیده گرفت
شخصیت های خودشیفته ،نگاه های دیگران را حمل بر تحسین از خود می کنند
و افراد بدبین ،نگاه های دیگران را حمل بر نقشه کشیدن(توهم توطئه).
آمادگی داشتن برای شنیدن یه صدا دیدن یه منظره در ادراک تو موثر است ندیده ای دخترک ناز پرورده دیروز امروز که مادر شده خواب راحت را بر خود حرام کرده و همانند سربازی در پست نگبانی منتظر است ببیند نی نی ناز چه فرمایشی دارد؟خدمت بگذارد؟آری مادر ها دیگه یه خواب خوش ندارند شبها بر گاهواره من بیدار نشست و خفتن آموخت
آری نه شب خسبد نه روز آرام گیرد
هیجانات موثرند بر نوع ادراک ما
منی که عاشقم دنیا را با رنگ های زنده و شاد می بینم
اونی که دلتنگه دنیا را مه آلوده میبینه
نشنیدی میگه چه خوشگل شدی! جواب میده :چشات خوشگل می بینه؟
تاثیر سیستم ارزشی خاص هر کس بر ادراکاتش
نمیتونی قسم بخوری درست ادراک کردی در جایی که سیستم ارزشی خاصی داری.از دریچه این سیستم ارزشی به قضایا نگاه کردن باعث قضاوت خاص در شما می شود.
تو حجاب واسه ات یه ارزشه.
از دریچه نگاه تو ، آدمایی که حجاب را رعایت نکرده اند چگونه آدمایی هستند؟
تو در تاریکی دستت را به فیل بزن گوشش را بگیری میگی بادبزنه پاش را دست بزنی میگی ستونه و تنش را دست بزنی میگی سکویی برای نشستنه.اگر چراغ روشن شود و تو ببینی نه اینه. نه آن و فقط فیله ومیتونی بفهمی در موارد مشابه هم ممکنه دچار اشتباه شوی.
روانشناسی - هوش چیست ؟
هوش چیست؟
آیاهوش همان استعداد است؟
قوۀ ابتکار است؟
دانایى است؟
قدرت یادگیرى است؟
حافظۀ قوى براى از بر کردن شمارۀ تلفن و شعر است؟
توانایىِ برآمدن از پس مشکلات است؟
.
تعاریف هوش
چندین راه براى تعریف هوش وجود دارد. سه نظر متداول:
هوش عبارت است از توانایى یادگیرى.
هوش عبارت است از توانایى فرد در تطبیق با محیط خود.
هوش عبارت است ازتوانایىِ تفکر انتزاعى (براونینگ، 1990).
این سه تعریف مغایر یکدیگر نیستند.
تعریف اول تأکید بر تعلیم و تربیت دارد.
تعریف دوم بر شیوه مواجهه افراد با موقعیتهاى جدید تأکید مىکند،
و تعریف سوم ناظر بر توانایى افراد در زمینه استدلال کلامى و ریاضى است.
به این ترتیب، این سه توانایى با یکدیگر وجوه مشترکى دارند.
در زمینه هوش دو نظر کلى وجود دارد:
نظریه هوش کلى --------نظریه چند عاملى.
بر پایه نظریه هوش کلى، تواناییهاى ذهنى انسان داراى یک عامل مشترک است که اسپیرمن آن را عامل g (حرف اول general) معرفى مىکند.
در نظریه چند عاملى، چند عامل مجزا یا مهارتهایى اساسى وجود دارد که هر فعالیتى با یک یا چند عامل از آنها درگیر است. براى مثال، ترستون بر این باور است که هوش از شش عامل تشکیل یافته:
عامل عد دى : مهارت انجام عملیات ریاضى با صحّت و سرعت.
عامل کلا مى : مهارت انجام آزمونهاى درک کلا مى.
عامل فضایى : مهارت بهکارگیرى اشیا در فضاى تخیلى.
عامل روانى (سیّالىِ) کلمات : مهارت بهکارگیرىِ سریع کلمات.
عامل استدلال : مهارت کشف قوانین تفکر قیاسى و استقرایى.
عامل حافظه : مهارتِ یادسپارى و یادآورىِ سریع.
در ایران بسیارى از پدران و مادران، و حتى مربیان آموزشدیده، بر این باورند که واداشتن کودک به حفظکردنِ اشعار و چیزهاى دیگر، خصوصاً در اوان کودکى، حافظۀ او را تقویت مىکند و کمکى است به افزایش هوش و پیشرفت آتى او.
در این باره مىتوان گفت صِرف تقویت حافظه طوطىوار تأثیرى قابل اثبات در افزایش کلّى ِ هوش کودک ندارد و این جنبه تنها یکى از عوامل مؤثر در هوش به شمار مىآید.
مشهورترین نظریۀ چندعاملى ِ هوش را گیلفورد در سال 1959 پایهگذارى کرد.
در الگوى او 120 عامل مجزا قابل تشخیص است.