نوشته :"من هیچ وقت آدم وابسته به خانواده ام نبوده ام."
من در جوابش نوشتم وابسته بودن آدما به هم خیلی هم خوبه و اگر وابسته به خانواده ات بودی هر کاری نمی کردی مبادا این وابستگی سست شود
ببینم شما آدم وابسته به مادر ،خواهر،برادر و پدرتان هستید؟ممکنه همین وابستگی باعث شود دست به عصا راه بروید؟احتیاط کنی مبادا ارتباط و بستگی های تان سست شود؟چگونه وابستگی هامون به هم را قدرت ببخشیم.؟
خانمی میگفت:" همسرم وابسته به منه اگر روزی خونه مادرم اینا باشم تا منو به خونه بر نگرداند آرام نمی گیرد.". یا من فرزندان وابسته ای دارم که همین باعث میشه ازدواج نکنند و مرا ترک نکنند .وابستگی هامون به هم زیاده.
یا مادر شوهر یکی از دوستان ما میگه :" ما بهم زیاد وابستگی داریم و هر کسی عروس ماشود یا داماد ما باید بداند جزء خانواده ماست و از اون طرفای خانواده خودش باید دل بکنه به ما بپیونده چون ما دوری همدیگر را تاب نمی آوریم.".
حالا شما بفرمایید این وابسته بودن بار منفی دارد یا بار مثبت؟
وقتی میخواهیم از وابسته بودن همسرمان به خانواده اش انتقاد میکنیم یاد آوری میکنیم من وابسته مامانم نیستم در حالیکه دخترای مملکتم مرتب گوشی دست شونه و مامان گزارش لحظه به لحظه زندگی شون را داره.یا خونه مامان شون تلپ اند و هیچگاه زندگی شون هویت مستقلی پیدا نمی کنه.زندگی وابسته به مامان بعد چند تا بچه جالب نیست.