جیب بر ها چی؟
یا ...؟
شنبه که تهران بودم وقتی از میدان آزادی به طرف میدان انقلاب در حرکت بودم جیب بر ها همه مدارکی را که همراه داشتم ...
دیدم ؛حالا من موندم و غم مونده و ...؛
هر چه سعی می کردم ناراحت نباشم دیدم نمیشه
پس با عزمی جزم رفتم پیش مشاور دانشجویان دانشکده مون
گفتم :؛ میشه به من بگین چرا نمی تونم ناراحت نباشم ؟؛
گفت : بفرما بنشین
و ساعتی بعد که از اتاقش بیرون اومده بودم
دیگه
نه غم مونده بود و نه بار اندو ه و نه...
سلام..مطالبتون جالب بود .اگه میشه منو به عنوان وب هوادار بهراد رحمانی لینک کنید.اگه خواستید بگو ید تا لینکتون کنم .البته من یکی از دانشجویان شما هستم!.ممنون
یاعلی
http://behrad1994.blogfa.com
سلام خانم اسماعیلی حالتون خوبه دماغتون چاقه جمالی ام از این که 3شنبه کلاس نیومدم شرمنده ولی شمام هر وقت من نیستم پشت سرم خوب حرف میزنیدا .بابا اون کاغذ که نوشتم بیخودی بود من کجا حساس و عاطفی هستم؟؟؟؟؟
سلام خانم اسماعیلی.من رو لینک نکردین.ولی باید بگم تا حالا استادی به خوبی شما نداشتم.اگه میشه در بحث سوپر استارهای وبم شرکت کنید.ممنون
یاعلی
سلام.
خوبید؟!
شرمنده که اینجوری مهمان نوازی کردند.
خوشحال میشم در سفر بعدی در خدمتون باشم
ایام خوش
سلام.متاسفم از اتفاقی که افتاده و خوشحال از اینکه فراموش کرده اید این اتفاق بد را.