سلام گرچه پارسال ۲۲ مهر ماه مبتلا به آنفلونزا شدم ولی امسال نهم(۹)مهر ماه بیماری آنفلونزا به سراغم اومد .
بعد از یکهفته بیقراری برای پسرم که دانشگاه نهران قبول شده و خوابگاهی شده بدنم دچار ضعف شد و ایمنی هم اومد پایین و در معرض هوای قرار گرفتن حین خواب بعد از دوش گرفتن
بیدارشدن همان و اطلاع یافتن از بیماری همان.
خواب میتونه منو فراموشی بده
اما این روزا حال خودم را نمی فهمم
باز هم شب ملاحظه نکردم و تو حیاط خوابیدم
جمعه بیماریم سخت ترشده بود
دیروز هم با وجود خوردن قرص سرماخوزدگی(خود درمانی)باز نیازمند ملاقات پزشک شدم
سینوس ها عفونی سر درد تب لرز ترشحات گلو و بینی چرکی
وحشتناک شده ام
پزشک دستور سه روز بستری و نوشیدن مایعات گرم داد
مادرم می گوید : تا به حال چند تا مادر از فرزند خود دور افتاده اند ؟ همه بیمارشده اند؟
من نمی دونم چرا اینقدر به بچه ها وابسته شده ام
خدایا منو قرار بده آرام بده فراموشی بده
مطمئنم بچه هام ازین موضوع رنج می برند
مدت چندین هفته است نمی توانم فکر کنم
فقط بیقراری و بی تابی
افسردگی سراغم اومده
همچو مرغی که به زیر پر خود