نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

فروردین سال 62

اولین ماه سال62بود.

ماه جمادی الثانی هم بود

 و ما منتظر روز زن بودیم.

خرید های عروس خانم با سادگی به خانه مان آورده شد.

شوری به پا بود.

دختر دایی از تهران پیام داد امسال دیرتر و روز جشن عقد برای مسافرت به اصفهان می آید

.دانشجو بودم.

داماد از جبهه بر گشته بود.

انگار نه انگار بعد از عید امتحان میان ترم داروشناسی هم دارم.

آن بهار ،آخرین بهاری بود که مجرد بودم.

و در خانه پدر و مادرم، از مامان وبابا عیدی بچه گانه میگیرم،

 گرچه بیست و چهار ساله بودم.

وامسال سی و‌نهمین سال تاهل خود را روز پانزدهم فروردین جشن می گیرم.

هر دو فرزندم را در نیمه دوم سال به دنیا اورده ام.

و امسال هر دو‌جشن تولد شان مرا خوشحال کردند با تشکر ویژه .

سالی که گذشت

سال 1400را در حالی شروع کردیم که مادرم داغ دار پسر آخر خود بود و من نگران سلامت مادر.

متاسفانه برادر نازنینم امیر حسین، متولد سال 1350 نتوانسته بود فروردین 99را به پایان ببرد و در سن چهل و نه سالگی .ـبه عبارت دیگر چهل و هشت سال و هفت ماهگی زندگی خود ، به پیشگاه خدای خود شتافته بود.

مادرم می گفتند گل بود و به سبزه نیز آراسته شد چرا که در سال هفتاد و سه دو خواهر و چهار فرزندان خواهر بزرگترم در حادثه اتوموبیل ایام نوروز جان عزیز خود را از دست داده بودند.

مامان می گفت خدایا نمی خوام ناسپاسی کرده باشم ولی زندگی برای من دیگه چه سود دارد که دلم داغ دار فرزندان فوت شده ام است و دوری دو فرزند پسرم طاقتم را از بین برده است؟

 دو برادرم ایران را به مقصد آمریکا ترک کرده بودند شاید شرایط زندگی بهتری را تجربه کنند.

کرونا هم باعث شد رفت و آمد ها کم شود و دل مادر از شدت رنج دوری تاب نیاورد .

سی ام شهریور ماه دیدم، مامان مدتی است حال خوبی ندارد، نوبت از دکتر مصطفی حکمت گرفتم، رفتیم مطب  شان.

دکتر فرمودند صبح روز پنج شنبه اول ماه مهر  در بیمارستان میلاد بستری باشند تا باطری قلب را عوض کنم ،چون پیس میکر کار نمی کند .مامان وحشت زدگی را هم تجربه کردند، ضربان قلب کم شده بود .

اگر این عملیات مفید واقع شده بود، روز  بیست و سوم بهمن ماه ، تولد 86سالگی مادر را جشن می گرفتیم ولیکن دیگه ...

خیلی دلم برای مادرم تنگ شده.

جلوی من گریه نمی کردند ، مبادا غصه بخورم و هرگاه برای فوت خواهرانم گریه می کردم ،تسلی می داد ند‌.

خدایا !

به دل داغدار مردم کشورمـ شهرم و محله ام ،آرامش ببخش،،