نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

نچاق

نچاق نقطه مقابل چاق(سلامت) است امایاد آوریش برام یه خاطره است

ای کاش خداوند این بازی را(آرزوی مادرشدن)را تمام کند.بس است زنان ژر ژر بزنند برای فرزندی که بخ دنیا می آورند

شما به فرزندم سفارشی ندارید؟


 جوانی چه ماجرایی است!؟

سری سرمست اما نه از باده ارغوانی

و دلی چون دریا مواج و طوفانی.

هزاران امید به فردا ،به سعادت و به یک زندگانی آرمانی.

جوان و  نصیحت‌پذیری

حضرت حافظ:

نصیحت گوش کن جانا                         که از جان دوستتر دارند

جوانان سعادتمند،                    پند پیر دانا را

یکی از خصوصیات جوانان، استقلال طلبی است.

جوان می‌خواهد قله های بلند تجربه را خود فتح کند

و سرزمینهای وسیع آگاهی را خود درنوردد.

می‌خواهد روی پای خود بایستد.

آقای خودش باشد.

«باری بزرگان محترمند، امّا آنها به گذشته تعلق دارند و من از نسل نو هستم».

اگر جوان سالخوردگان را یکسره تخطئه نکند

و بر تجاربشان مهر بطلان نزند،

دست کم آنها را از رده خارج می‌بیند

و همین آفت جوانی است.

تفاوت انسان با سایر جانداران این است که فرزند انسان از جایی شروع می‌کند که پدرش به آخر رسانده است،

نه از آنجا که او آغاز کرده و سرّ پیشرفت تمدن بشری همین است.

براستی چرا از آنان که یک بار این راه را رفته‌اند نپرسیم ؟

و گردنه‌ها را با کمک آنان طی نکنیم؟

چرا باید همه نیروی جوانی ما صرف آزمودن آزموده‌ها شود؟

چرا نیروی خود را برای قله‌های فتح ناشده و وادی‌های ناپیموده ذخیره نکنیم؟

امام علی(ع) در نامه ی به فرزندش امام مجتبی(ع) می‌فرماید:

من اگرچه با گذشتگان نبوده‌ام ،امّا چنان در آثار و اخبار ایشان غور کرده‌ام که گویی یکی از آنان شده‌ام.:

چه خوب است که آدمی بتواند هزاران سال عمر کند و سرد و گرم ایام را بچشد و باز هم جوان باشد و پرنشاط.

بیاییم از آنان که راه را رفته‌اند، راهنمایی بخواهیم.

آن‌کس که سخنش ارزش استماع دارد، باید خودش راه‌شناس باشد و نیز خیرخواه ما.

باید ما را وسیله تحقق اهداف خود نداند، بلکه هدایتهایش را وسیله سعادت ما بخواهد.

باید دلسوز باشد و خیرخواه

و چنین کسی اگر یافت شد ـ

و اگر جستجو کنیم یافت می‌شود‌ـ

باید از او نصیحت خواست

و سخنش را با جان و دل شنید.

باید به دنبال چنین پند‌آموزانی گشت

و به سراغ آنها رفت.

حتی اگر سخن آنها تکرار دانسته‌هایمان باشد.

باید بدانیم که در شنیده اثری است که در دانستن نیست.

از بعضی اولیا دین نقل است که

به شاگردان شان دستور می‌فرمودند تا ایشان را نصیحت کنند،

چرا که شنیدن را اثری دیگر است.

سمع قبول و گوش حق نیوش و نصیحت پذیر، چه سرمایه گرانقدری است؟!