موضوع درس امروز ما

دانشجویان ترم سه پرستاری درس روان شناسی اجتماعی شون را اخذ کرده اند.طفلکی ها چاره ای نداشته اند جز اینکه این درس را با من پاس کنند(البته  همکارم میگه :دل شون هم بخواد).

جلسه اول و دوم و سوم که گذشته.جلسه چهارم شون را دوشنبه با عنوان تفاوت های فردی به زیباترین شکل ممکن ارائه دادم.بعد از کلاس دانشجو ها از سر و کولم بالا می رفتند تا بحث نیمه تمام کلاس را ادامه دهند.ازشون پرسیدم آدما با هم فرق هم دارند؟میگن :مبرهنه.اینم شد سوآل؟میگم چه فرقی؟میگن اوا خب خیلی فرق ها.میگم ادبیات فارسی مون هم یه شعر داشتیم که میگفت :نه هر که سر بتراشد قلندری داند نه هر که آینه سازد سکندری داند ها"میگن بله جناب حافظ سروده بود استاد.

میگم خب این کجاش فرق آدما را نشون میده؟میگن تشابه آینه ساز ها را نشون میده تفاوت شون را نشون نمی ده ولی انتظار داره ما یکی ندونیم همه را.

بهشان میگم خب فکر میکنید چرا آدما فرق دارند حتی دو قلو ها از نوع دو تخمکی؟میگن خب واسه اینکه والدین در برقراری ارتباط بعضی مون را تحویل میگیرن و بعضی مون را نه.تبعیض قائل شدن ها.میگم آهان گناه افتاد گردن نوع برخورد والدین .هان؟اون وقت شما فکر نمی کنید چون یه کودک با آرامشش به مادر احساس بسنده بودن می دهد؟و یکی با مرتب گریه کردن احساس ناتوان بودن در ارائه مراقبت مادرانه؟خود کودک تعیین میکند با من چگونه برخورد کن .چون خود کودک متفاوت است از خواهر یا برادرش.

واسه شون شعر :

درختی که تلخ است وی را سرشت

گرش برنشانی به باغ بهشت

ور از جوی خلدش به هنگام آب

به بیخ انگبین ریزی و شهد ناب

سر انجام گوهر به بار آورد

همان میوه تلخ بار آورد

را خواندم تا بگویم بعضی ها معتقدند همه چیز به خاطر ارث است و محیط تاثیر ندارد.یه بچه های کلاس  گفت خانم استاد کلاس ادبیات فارسی است؟معنی شعر را هم بگین.

میگم از قدیم الایام معتقداتی بوده که پرتو نیکان نگیرد هر چه(که)بنیادش بد است/یعنی محیط غنی، ضعف بنیه اخلاقی را درمان نمی کند.مزاج ها متفاوت است ؛ژنوتیپ ها متفاوت است.و این اساس کار است.البته اگر چنین باشد یعنی تو تلاشی نکن ثمر ندارد بذار ببین چی پیش میاد و این دستکاری های محیط تاثیر ندارد و اون وقت انسان را از تلاش باز میدارد و به نظر من البته و صد البته غلط است.به هر حال پیامبران بر انگیخته شدند تا ناراستی ها را راست کنند.اگر خدا از ما نا امید بود صد و بیس و چهار هزار پیامبر را مبعوث نمی کرد. 

بعد هم میگم اون آیه قرآن که میفرماید هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون اشاره به تاثیر ارث در تفاوت آدم ها دارد یا تاثیر محیط؟میگن والله ما فقط میدونیم از ما یه سوآل شده که آیا مساوی اند آنان که میدانند با آنان که نمی دانند که ما هم جواب می دیم نه واضح است که مساوی نیستند اینو هم میدونیم دانستن ارثی نیست با تلاش در کلاس درس و کتابخانه میتوانیم بیشتر بدانیم اما خودتان جواب دهیم ارث یا محیط؟ 

یکی از بچه ها اجازه خواست تا بگویم آیا تفاوت ها فرصت است یا تهدید؟چون زن و مرد که به لحاظ جنس متفاوتند هم آرام جان هم توانند بود و هم سوهان روح هم. 

یا والدین که به لحاظ سن با فرزندان متفاوتند گاهی حمایت کننده و صبور در برابر خامی جوانانند و گاهی اوضاع جوان امروز را با جوانی های گذشته خودشان مقایسه می کنند.و سر کوفت میزنند و رابطه شون شکر آب میشه.یا دو تا دوست یکی خیلی بی مبالات و یکی نکته سنج به لحاظ شخصیتی  به دوستی شان خاتمه میدن چون تفاوت ها هایی که جذب همدیگه شون کرد جاذبه اش را از دست می دهد. 

خب گفتم ما چاره ای نداریم که برای تفاهم بیشتر بیشتر در کنار هم باشیم و هر کدام با برداشتن یک گام به سوی آن دیگری برود و گذشت دائمی را چاشنی کنند تا مذاکرات شون نتیجه دهد.راه موفق شدن یک پذیرش همدیگر با همه تفاوت هاست(احترام گذاشتن به تفاوت ها و پذیرش آن)و دوم  صبوری داشتن در برابر تفاوت های همدیگر  تا کم کم شیرین جلوه کند.ما در برابر هر نوع تغییری به شدت مقاومت داریم تا از هویت شکل گرفته خود دفاع کنیم در حالی که آن دیگری متفاوت از ما هم حرف هایی برای گفتن دارد و جاذبه هایی نیز هم.  

آقا این کلاس تفاوت ها خیلی جا داره برای بحث.کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی را معرفی کردم.کتاب روان شناسی اختلافی زن و مرد دکتر سروری را و کتاب نظام حقوق زن در اسلام آیت الله مطهری را برای مطالعه بیشتر.بچه ها را ارجاع دادم به جوک هایی که شوخی شوخی درباره تفاوت نوع رفتار خانوم ها و آقایون همه جا طرح میشه . و گفتم اینا را بخونید می توانید    گذران ایام زندگی را آسانتر تلقی کنید.